در زمان حکومت صفویه ایران دارای چهار والینشین عربستان، لرستان، کردستان و گرجستان بود. در این میان، والینشین لرستان شامل پشتکوه (ایلام) و پیشکوه (خرم آباد) بود که خرمآباد مرکز این والینشین بود. با قدرتگیری قاجار در ایران والینشین لرستان محدود به پشتکوه شد و از آن پس والیان این منطقه به والیان پشتکوه مشهور شدند. والیان از زمان آغامحمدخان قاجار تا سال 1308هـ.ش در این منطقه حکومت کردند. بر اساس اطلاعات تاریخی حسینقلیخان ابوقداره قدرتمندترین والی پشتکوه بود. قدرت وی به اندازهای بود که تحسین سیاحان و سفرنامهنویسان خارجی را برانگیخته بود. او از سال1280هـ. ق تا1318هـ. ق در پشتکوه با اقتدار کامل حکمرانی نمود. در این مدت وی نه تنها در قلمرو خود نظم و آرامش ایجاد نمود بلکه توانست شورشهایی را سرکوب نماید که در شمال خوزستان، لرستان و حتی کرمانشاه ایجاد شده و باعث ناآرامی منطقه شده بودند. والی همچنین در مقابل تجاوزات دولت عثمانی (پاشایان بغداد و اعراب مرزی) به منطقة پشتکوه به خوبی ایستادگی نمود و گهگاه حملات سختی به آنها کرد. با وجود آنکه حکومت مرکزی و حسینقلیخان نسبت به یکدیگر بیاعتماد بودند، والی همواره در راستای اهداف حکومت مرکزی حرکت میکرد و از طرف دیگر، حکومت مرکزی نیز همواره حکومت وی را بر منطقة پشتکوه به رسمیت میشناخت. متأسفانه به دلیل آنکه پشتکوه در بنبست جغرافیایی قرار دارد منابع اطلاعات اندکی از اوضاع داخلی پشتکوه در این دوره محققان میباشد و بیشترین اطلاعات در مورد حسینقلیخان مربوط به اقدامات وی خارج از مرزهای پشتکوه است. در این پژوهش سعی بر آن است تا به دوران والیگری 38 ساله حسینقلیخان ابوقداره در پشتکوه پرداخته شود. پشتکوه در دورة قاجار به منطقهای اطلاق میشد که امروزه بهنام استان ایلام نامگذاری شده است. حدود آن از جنوب به عربستان (خوزستان)، از شرق به پیشکوه (لرستان)، از شمال به سرزمین کلهر (کرمانشاه) و از غرب به عثمانی (عراق) محدود میشود. این منطقه در دوران باستان به دلیل نزدیکیاش به بینالنهرین از اهمیت خاصی برخوردار بود. وجود آثار باستانی متعدد از ادوار مختلف تاریخی و خصوصاً آثار متعدد باستانی مربوط به دورة ساسانی گواهی بر اهمیت این منطقه در آن دوران است. در دوران اسلامی نیز این منطقه تا سال 334 هـ. ق دارای اهمیت بود، در این سال بر اثر زلزلهای مراکز شهری ویران شدند و از آن پس در تواریخ از منطقه پشتکوه کمتر نامی دیده میشود. پشتکوه به هنگام حکومت اتابکان لر کوچک قسمتی از قلمرو آنها محسوب میشد. در دوره صفویه نیز با سقوط اتابکان لر کوچک، پشتکوه به عنوان قسمتی از ایالت لرستان در اختیار والیان فیلی (علوی) قرار گرفت تا آنکه با قدرتگیری قاجار، والیان لرستان مجبور به ترک پیشکوه شدند و مقر خود را در پشتکوه قرار دادند. به دلیل آنکه پشتکوه منطقهای مرزی محسوب میشد والیان پشتکوه نقش فعالی در منازعات مرزی با عثمانیها ایفا کردند. همچنین به خاطر آنکه تقریباً منسجمترین نیروی غربی کشور در اختیار والیان پشتکوه بود، آنها در کمک به دولت مرکزی جهت سرکوب شورشها و ناامنیهای منطقه غرب و جنوب غرب مشارکتی فعالانه داشتند. حسینقلیخان ابوقداره یکی از والیان پشتکوه بود که در سال1280 هـ.ق با غلبه بر پسر عمویش عباسقلیخان موفق شد در پشتکوه به قدرت برسد. وی مقتدرترین والی پشتکوه محسوب میشود. در این پژوهش سعی بر آن است تا به مسائلی چون چگونگی قدرتگیری حسینقلیخان، مواضع وی در رابطه با یاغیگریها و شورشهای منطقه جنوب غرب و غرب کشور، رابطه وی با حکومت مرکزی، همچنین مسائل مرزی با عثمانیها در دوران والیگری وی پرداخته شود.
حسینقلیخان ابوقداره و شورش ایل دریکوند
در سال 1396هـ.ق /1888م ایل دیرکوند در لرستان و خوزستان سر به شورش نهادند و راههای منطقه را ناامن کردند. این امر باعث شد تا حکومت مرکزی به فکر چاره باشد و از حسینقلیخان حاکم مقتدر غرب کشور کمک بخواهد. او مأمور سرکوب ایل دیرکوند شد «چندین سال بود که فقط طایفه دیرکوند در راه عربستان مایه شرارت و خسارت و آزار عابرین بودند شاهزاده ضیاءالدوله برحسب امور دولت قویشوکت عزم تنبیه آنها را نموده حسینقلیخان والی پشتکوه را مأمور کرده بیست و چهار نفر از رؤسای آنها را که منشأ شرارت بودند مأخوذ داشته و باقی را تنبیه کامل نموده راه عربستان اکنون نهایت امنیت را حاصل کرده».[16] ایل دیرکوند یکی از ایلات قدرتمند در لرستان بود، به همین جهت پس از چند سال دوباره در منطقه ایجاد ناامنی کردند و در سال 1310هـ.ق /1892م این ایل دوباره سر به شورش نهادند. در نامهای به تاریخ شعبان 1310هـ.ق ناصرالدین شاه به حسینقلیخان صارمالسلطنه (امیرتومان) فرمان داد تا طایفه دیرکوند را به پشتکوه و بختیاری و جاهای دیگر کوچانده، طایفه جودکی را به جایشان اسکان دهد.[17] حسینقلیخان ابوقداره نیز برحسب وظیفه مأمور سرکوب آنها شد. در آن زمان در لرستان حشمتالدوله حکومت میکرد، او از شاهزادگان قاجاری بود. حشمتالدوله با والی به علت خدمات والی به وی و حکومت قاجار رابطه نزدیکی داشت و از دولت مرکزی برای او تقاضای لقب کرده بود «برحسب استدعای شاهزاده حشمتالدوله حسینقلیخان صارمالسلطنه والی پشتکوه لرستان از طرف دولت خطاب جنابی مخاطب و غلامرضاخان میرپنجه پسرمعزیالیه فتحالسلطنه ملقب گردیدند. فوج پشتکوهی جمعی فتح السلطنه چند روزیست به خرم آباد وارد و حاضر خدمت شدهاند».[18] به هرحال حسینقلیخان ابوقداره به همراه حشمتالدوله مأمور سرکوب ایل دیرکوند شدند؛ «حسینقلیخان صارمالسلطنه والی پشتکوه لرستان نیز با قشون و سواره ابوابجمعی خود در معیت شاهزاده معزیالیه بود، بعضی سارقین و اشرار طایفه دیرکوند را که موجب اغتشاش و بینظمی طرق و شوارع آن حدود بودند و هر وقت از طرف حکومت اراده اخذ و استیصال آنها میشد به قُلل و جبال و بیغولهها فرار مینمودند، همه را دستگیر و هر یک از [ایشان] مستوجب سیاست و تنبیه بودند تنبیه و سیاست نموده[...] و فتنه سارقین و اشرار طایفه مزبوره بالمره مرفوع و منقطع گردید».[19] در کتاب شرح رجال ایران آمده است که «در 1865م دیرکوندها یاغی شدند و به همسایگان خود تعدی و تجاوز روا میداشتند. در این سال ابتدا با افراد و سواران خود (حسینقلیخان) با تجهیزاتی برای قلع و قمع آنان عازم شد و چون فتح نمود پسرش ملقب به فتحالسلطان گردید».[20] به نظر میآید در اینجا مهدی بامداد اشتباه کرده است زیرا شورش و سرکوب دیرکوندها و اعطای لقب فتحالسلطان به غلامرضاخان پسر حسینقلیخان درسال 1865م نبوده بلکه براساس نوشته روزنامه ایران غلامرضاخان در سال 1893م به خاطر سرکوب دیرکوندها به این لقب مفتخر شد و به نظر میرسد این تاریخ صحیحتر است. حشمتالدوله با حسینقلیخان رابطه بسیار خوبی داشت. این رابطه با ازدواج والیه خانم اقدسالدوله دختر حشمتالدوله با غلامرضاخان پسر حسینقلیخان مستحکمتر شد.[21] حشمتالدوله بار دیگر در سال 1314هـ.ق/1896م برای والی تقاضای لقب و امتیاز نمود «به استدعای حشمتالدوله، یک ثوب سرداری ترمه شمسة مرصع دربارة حسینقلیخان صارمالسلطنه، سردار، حاکم دائمی پشتکوه و لرستان مرحمت شد.[22] در این سال غلامرضاخان به دلیل خدماتش نیابت پشتکوه و پیشکوه به او داده شد فرمان همایون مبنی بر نصب فتحالسلطنه پسر صارمالسلطنه سردار والی پشتکوه بنیانت تمام پیشکوه و پشتکوه لرستان صادر و با یکثوب سرداری ترمه کشمیری خلعت خسروانی با افتخار مشارالیه به توسط محمد قلیخان پیشخدمت حضور ارسال و روانه پشتکوه گردید».[23] آنچه مشخص است شورش دیرکوندها برای حکومت مرکزی مسئلة مهمی بود. این ایل توانسته بود در راههای لرستان و خوزستان ایجاد ناامنی کند و این امر طبیعتاً بر اقتصاد منطقه و کشور تأثیر منفی داشت. والی پشتکوه در سرکوبی این شورش نقش مهمی داشت و میتوان در اعطای القاب و امتیازات به والی و پسرش به اهمیت این موضوع برای حکومت مرکزی پی برد. در واقع شورش دیرکوندها خارج از حوزه نفوذ والی پشتکوه بود اما حسین قلیخان بنا بر تقاضای شاهزادگان قاجاری در لرستان و همچنین حکومت مرکزی دست به سرکوب این شورشها زد.
موضوعات مرتبط: رویدادهای زمامداری حسینقلی خان ابوقداره
