سفره لُر
این سفره بی رونق اگر پر شدنی نیست
با لقمه ی منت زده دم خور شدنی نیست
نان آور این خانه دو دستش پر پینه است
این نان به دست آمده آجر شدنی نیست
هر رهگذری بر سر این سفره نشسته است
رد کردن مهمانی یک لر شدنی نیست
در کوره ده ما همگی اهل مرامند
همزیستی نان خور و نان بر شدنی نیست
درخلوت ودر جلوتش او اهل حلال است
بر قامت لر رخت تظاهر شدنی نیست
با خون دل آورد سر سفره ی خود نان
این نان به خون خفته که آجر شدنی نیست!
شاعر:مهرشاد شیخ محمدی/دره شهر
تاريخ : چهارشنبه هفدهم خرداد ۱۳۹۱ | 11:27 | نویسنده : شوهانی-عموزاده-رشنوادی-حیدری-پیریایی |
