دكتر ايرج خالصي فرزند مرحوم حاج عبدالعلي خالصي متولد 1326 از نخستين شاعران و سرايندگان شعر معاصر در استان ايلام است. دکتر خالصی فرزند بزرگ و لایق طایفه لرتبار "رشنو" یا "رشنوادی" ایلام است..ایل لُرتبار رشنو علاوه بر استان و شهر ایلام در لرستان و خوزستان هم سکونت دارند.دکتر خالصی با سرودن شعرهای ناب و شیرین پای در مسیر سایر بزرگان رشنوادی نظیر ميرزا موسيرشنوادي و ملارجبعلي رشنوادي و ملارستم نهاده است.او شاعري توانا و اديبي سخنور است و سالهاست كه شعر و فرهنگ و ادب ايلام را با زبان و قلم رسا و شيرين خود مزين كرده است.خالصي به زبان فارسي و گویش ایلامی شعر مي سرايد بيشتر اشعارش در قالب مثنوي و مضمون اشعارش عشق و عرفان وصف و مسائل اجتماعي و ... است..دكتر خالصي اكنون در تهران به شغل وكالت مي پردازد.شعر خالصي روان ساده و عوام فهم است و داراي آهنگ موسيقي ويژه اي است.
از اشعار فارسی وی چهار مجموعه به نام های 1-یاس زرد نگاه2-ترانه های کوتاه زمینی3-بازوان برهنه ی باران4-ذهن آبی نیلوفر توسط نشر ثالث در گروه شعر معاصر چاپ و منتشر گردیده و چند مجموعه ی دیگرآماده ی چاپ دارد.
نخستين مجموعه ي شعر اين شاعر تحت عنوان(در آستانه ي باور) كه حاوي شعر هاي سنتي ،نيمايي وسپيد بود در سال 1356 به علت داشتن محتواي اجتماعي ضد رژيم حاكم وقت در برخی از اشعار آن مجموعه ،ممنوع الانتشار اعلام گرديد.(1)
اشعار محلی ایشان به گویش ایلامی از سال 1370 در ماهنامه ی (ئاوینه) ،هفته نامه ی پیک ایلام و .... چاپ و منتشر گردیده و در صدا و سیما ی ایلام خوانده شده است.
اين شاعر داراي چند مجموعه شعر به گويش ايلامي است كه آماده ي چاپ و انتشار مي باشند.از آن جمله اند:
1-شه له م (3000 بيت)
2-شاهين و دال ،گورگ و گه مال(400 بيت )
3-بومباران(300 بيت)
4- گوله جار(مجموعه ي شعرهاي سنتي و سپيد)
5-دويه تله ژن(منظومه)
6-خاو و خيال (منظومه)
در زیر نمونه ای از اشعار این فرزند قوم بزرگ لر آورده می شود:
زخم سیاه تازیانه
بر شانه های برف شکفته است
و باد بی هراس می گذرد
شتاب باریدن دارد برف
وقتی که فرود می اید بر سنگ فرش
و سپیدی را از تن سپیدار ها باز می ستاند
در لحظه ای که سپیدار ها دار می شوند
و دانه های برف
پر می زنند در پرندگان آواره
وقتی که آشیانه ها
خالی را در برف پرواز می کنند
(از کتاب ذهن آبی نیلوفر )
(۱)
هر واج واژه هایش
تفسیر عشق من بود
باید صبور بودن
تدبیر عشق من بود
(۲)
دریای بی کرانم
در اوج بی قراری
ای عشق ای یگانه
با تو قرار دارم
(۳)
باز مرا می برد
تا به کجا این نسیم
موج سوار دلم
کشتی بی بادبان
(۴)
جان پر از بهار من
از تو شکوفا شده است
ای دمن پر از چمن
بنفشه زار گشته ام
از کتاب " ترانه های کوتاه زمینی"
کربلا
باز یاد کربلا، کرده دلم
وه چه غوغائی به پا کرده دلم
یا حسین گویان، همه پژواک دل
کربلا گردیده پوم و تاک دل
بوی خاک کربلا دارد نسیم
عطر گل بر خاک می بارد نسیم
کربلا بوی شهادت می دهد
چشم را با اشک عادت می دهد
کربلا، دارالبکاء، انبیاست
آسمان کربلا، رنگ خداست
کربلا، یادآور راه حسین
کربلا، خون گلوگاه حسین
این گلو از پرنیان نازک تر است
بوسه گاه، بوسه ی پیغمبر است
کربلا، یعنی تن بی سر حسین
آن سر نورانی اطهر حسین
شمر، قصد جان ایمان کرده بود
وه چه قصدی، نامسلمان کرده بود!!
جوشن بیداد، بر تن کرده بود
آسمان را، در فلاخن کرده بود
تیغ در کف، زنگی مستی شده
ترجمان واژه ی، پستی شده
خشمگین، خنجر برآن حنجر نهاد
تیغ کین، بر حلق پیغمبر نهاد
چشم پیغمبر به خنجر خیره شد
آسمان از زخم خنجر تیره شد
قلب پیغمبر ز خنجر ریش شد
جان زهرایش پر از تشویش شد
کربلا از تشنگی دم می زند
صد شرر، بر جان آدم می زند
کربلا تن های صد چاک شهید
کربلا جان های بی باک شهید
کربلا مشک علمدار حسین
یاور و یار، وفادار حسین
کربلا معنای ایثار حسین
خون دستان علمدار حسین
کربلا فریاد خشم زینب است
کربلا در آتش از، هرم تب است
کربلا چاک گلوی اصغر است
سوگوار حجله گاه اکبر است
کربلا سرهای از تن ها جدا
نیزه های رفته تا عرش خدا
کربلا خاکستر سرد تنور
میزبان شاخه ی زیبای نور
خانه ی خولی چه نورانی شده؟
آه خورشید است، زندانی شده!!
نور، امشب، از تنور تابیده است
این سر بی تن، کجا خوابیده است
کربلا بوی شهادت، بوی خون
بوی عطر، لاله های واژگون
کربلا یادآور، آه علی
گله های در دل چاه علی
کربلا بغض گلوی ذوالفقار
های های گریه در، شبهای تار
کربلا خلق خدا خوی حسین
بوی سرخ کربلا، بوی حسین
کربلا معنای آزادی شده
تا ابد این واژه را، نادی شده
خونبهایش خون زیبای حسین
بانگ (هل من ناصر) نای حسین
دوست
مرا تار و مرا پود است چون دوست
تمام هستی ام نقش رخ اوست
چو می رنجد دل یار من از هیچ
ومن هم از دل و جان دارمش دوست
نمی گویم به او نازک تر از گل
ویا بالای چشمان تو ابرو ست
مرا آن دم که با یار است دیدار
نمی گنجد دل دیوانه در پوست
وگر یک لحظه در منظر نباشد
تمام سینه ام فریاد او، اوست
دلم عاشق ترین دل های عالم
و او زیبا ترین بی های و بی هوست
فضای آینه تصویرت ای جان
خدای واژه ها تفسیرت ای دوست
از کتاب " عاشقانه ها " سروده ی ایرج خالصی.
موضوعات مرتبط: شاعران و هنرمندان لُرتبار ایلام
