نکته بسیار مهمی که متاسفانه مردم ایلام از ان بی اطلاع هستند این است که بدره خود یک شورای ایل خانی است که متشکل از سه ایل بزرگ علیشروان و دوستان و هیندمینی می باشد که قبلا بزرگان این ایل ها با هم متحد شده و ایل بزرگ بدره را تشکیل داده اند ایل بدره بزرگترین ایل در منطقه غرب کشور می باشد چون از سه ایل بزرگ تشکیل شده است و تا سال 1355 بیش از 50 درصد جمعیت استان را تشکیل می داده است – تقسیمات جدید جغرافیایی که با اغراض سیاسی صورت گرفته ایل بزرگ بدره را به سه قسمت تقسیم نموده است : از میشخاص تا تنگه چنارباشی – از تنگه تا بدره و زا بدره تا دره شهر - اما متاسفانه مردم به اشتباه ایل علیشروان را بدره می نامند در حالیکه در بین علیشروان و بدره یک ایل دیگر بنام دوستان وجود دارد


اما در این تحقیق ما صرفا در خصوص یکی از این سه ایل متحد که علیشروان است صحبت می کنیم

1 –   مشخصات ايل  عليشروان :

ايــل بدره در واقع از نظر جمعيت و وسعت یکی از بزرگترين ايلات  و نظام طايفه اي در ايران است كه از سه ايل بزرگ تشكيل شده است . اين ايل در طول 180 كيلومتر از ميشخاص تا دره شهر وسعت دارد - عرض آن از كوه كبيركوه در جنوب و جنوب غرب  تا  ارتفاعات طولاني حد فاصل شيروان يعني ارتفاعات سيوان – چمن گل – گردنه كو – رودخانه سيمره . و از شرق از دره شهر تا ميشخاص در غرب ادامه دارد اما شهرت ايل بختياري  در اين است كه از نظر طول كوچ بزرگترين مسير كوچ در دنيا را طي مي كنند .

البته لازم به ذکر است که ایلات ایلام از نظر جمعیت و قدرت و نظم هیچگاه به ایلات مرکزی و لر نمی رسند مثلا ایل بختیاری الان حدود 500 هزارنفر جمعیت دارد که بیش از 260 هزارنفر ان همیشه کوچ رو هستند یعنی تقریبا این ایل به اندازه کل استان ایلام جمعیت دارد یا برخی ایلات دیگر در مرکز یا مناطق ادربایجان هستند که به اندازه تمام ایلات ایلام جمعیت دارند مثلا یک خان بر بیش از 500 هزارنفر نظارت می کند .

ما محققین از مردم متدین و با سواد ایلام و جوانان دانشگاهی ایلات می خواهیم در خصوص ایلات ایران تحقیق کنند تا متوجه شوند در ایران ایلات بسیار بزرگی وجود دارند که به اندازه استان ایلام جمعیت دارند و نتایج حاصله را در اختیار اقشار کم سواد یا بزرگان خود قرار دهند تا دست از تعصبات ایلی و قبیله ای بردارند و بجای اینکه با اقدامات نسنجیده خود از پیشرفت مردم جلوگیری کنند سعی نمایند انها را بسمت پیشرفت و شکوفایی سوق دهند وخشونت را در جامعه رواج ندهند و بدانند که ایران انقدر جمعیت دارد که ما در مقابل ان مثل یک قطره ای در دریا هستیم

اما در این مقاله ما می خواهیم به شیوه زندگی ایلی در ایلام بپردازیم

بزرگترين آثار و نشانه هاي تاريخي و باستاني و منبع اصلي آن در روستاي چنارباش واقع است كه متاسفانه در سال 1350 الي 1352 توسط باستان شناسان آمريكائي و بلژيكي برداشته شده است اما همچنان اين منطقه بدليل داشتن اثار باستاني  در نقشه هاي بين المللي ثبت شده است

علت تسميه ونامگذاري:

اسم عليشروان به معناي دو نفر بنامهاي علي و شروان  است و بدره احتمالا بخاطر كوهستاني بودن و نداشتن راه مناسب بوده است و برخي از مردم اشتباها عليشروان را علي شيروان مي نامند (توضيحات كاملا در ذيل خواهد آمد )

ضمنا  عليشروان خود يك ايل مستقل است و  زبان  مستقل دارد اما در تقسيمات سابق 3 ايل (عليشروان – دوستان و هندميني )را با يكديگر متحد و بعنوان ايل بدره اي معرفي نموده اند

جمعيت :

جمعيت ايل بدره تا سال 1355   بيش از 55 درصد جمعيت كل استان ايلام را تشكيل مي دهد كه البته در حال حاضر بيشتر اين جمعيت در ايلام و تهران  زندگي مي كنند

طوايف ايل بزرگ بدره:

بدره شامل سه طايفه بزرگ عليشروان – دوستان - هيندميني

كه هركدام داراي 12 تيره هستند تشكيل شده است

طوايف عليشروان از غرب به شرق :

1 –     عليشروان  - 6 تيره بزرگ شامل : صفروندي – داراوندي – حيدروندي – چراغوندي  - خدرسني – قيطول  و گنجه است ضمنا عليشروان داراي دو بخش است كه يك بخش آن در پايين تر از شهر بدره است  و به عليشروان پايين معروف است .نحوه نامگذاري تيره ها لري و لكي مي باشد كه نظاير آنها در استان لرستان ازجمله بيرانوندي – ديركوندي – كمالوندي و .. موجود است

مكان استقرار ايـــل :

مله پنجاب – زيفل – پاكل – چنارباشي  - تلخاب بالا – خوش قدم  - گنجه  - موسي – جابري  - عليشروان پايين (گوراب عليا در شيروان – چم گرداب در شيروان  ضمنا منطقه بدره اي در اسلام اباد غرب  نيز بخشي از ايل عليشروان است )

ارتفاعات ومناطق ييلاقي ايل  : مله پنجاب – كبيركوه – ورزرين – كان صيفي – گنجه – گور طوطي – چمن گل – سيوان – چال سر – بره زرد – گهواره – باريكاو – دارهله  - خرگاب

1  – تاريخچه ايل بدره اي  - ايل عليشروان

چون اينجانب  خود از طايفه ( ايل ) عليشروان هستم لذا اطلاعاتم در اين باره كامل و جامع تر است و بيشتر توضيحات اين تحقيق در باره عليشروان است :

تاريخ دقيقي از پيدايش اين ايل در دست نيست اما با توجه به اسناد جديدي كه از شجره نامه ان در دست است پيدايش آن به زمان واليان لرستان و حكومت نادر شاه افشار بر مي گردد ( منبع شجره نامه عليشروان فرزندان ونوادگان حضرت عباس بن علي (ع )

با توجه به اسناد مالكيت زمين كه مربوط به قديم است منطقه اي كه عليشروان در ان ساكن است متعلق به ديركوند لرستان است

اساس عليشروان لك مي باشد يعني آنچه كه در اين رابطه عنوان شده نشان مي دهد كه از لرستان آمده اند در تحقيقات بعمل آمده بخشي از استان كرمانشاه نيز بهمين لهجه سخن مي گويند و در آنجا به لك معروف هستند

تاريخچه ايل عليشروان

اما تاريخچه واساس پيدايش اين ايل در ايلام بشرح زير است منابع مكتوب آن در ايران نيست اما يك خانم محقق  انگليس يا بلژيكي حدود 100 سال قبل چند سال در اين منطقه زندگي كرده و در واقع عضوي از خانواده بزرگان عليشروان مانند مرحوم خان علي عبدالهي شده و به تحقيق پرداخته است اما آنچه كه ما از زبان بزرگان و گذشتگان قوم شنيده ايم و سينه به سينه نقل شده است بشرح زير است :

در زماني كه منطقه پشتكوه يعني سمت شرقي كبيركوه بصورت حكومتهاي مستقل اداره مي شده است  فرمانروائي بنام باشي كه مركز حكومت وي در روستاي چنارباشي كنوني  بوده است ( اثار حكومت وي  موجود است ) وي فرمانروائي مقتدر بوده و متخلفين را در چاههايي كه حفر كرده زنداني مي كرد دامنه حكومت وي آنطور كه مشخص است تمام منطقه پشتكوه بوده است . 2 نفر به اسامي علي و شروان  از سمت كرمانشاه يا لرستان به قلمرو وي مي ايند و در نزديك چنارباشي امروز مستقر مي شوند اين مقارن با كشف باروت در دنيا بوده است و چون اين دو نفر از دربار يا اعضاي واليان ولشكريان نادر شاه بوده اند داراي تفنگ سرپر هستند لذا جاسوسان به باشي اطلاع مي دهند وباشي پسرش را كه فرمانده بود به سراغ آنها مي فرستد و بين طرفين درگيري ايجاد مي شود و شروان بسمت وي شليك مي كند و يك پايش را هدف قرار مي دهد از صداي شليك انها وحشت كرده و فرار مي كنند وجريان را به باشي مي گويند  باشي چون اطلاعاتي در باره باروت داشته با ملاميت انها را دعوت و با آنها صلح كرده و دخترانش را به عقد آنها در مي اورد .

پس از گذشت ساليان متمادي تعدادي ديگر نيز از اقوام علي وشروان به چنارباشي امده و تشكيل يك گروه مي دهند  باشي چون با مخالفت سران مواجه ميشود به علي وشروان دستور مي دهد به همراه بستگان خود به يك منطقه موسوم به چال سر واقع در دامنه كوه بره زرد بروند و ساكن شوند پس از اسكان مردم علي شروان به كشاورزي ودامداري وشكار مي پردازند باشي آنها را ملزم مي كند كه برايش هديه وماليات بياورند آنها چند سال اين كار را مي كنند اما سرانجام تصميم مي گيرند كه از زير سلطه وي رها شوند

لذا دست به اعمالي خطرناك مي زنند زمان كاشت ميوه مرسوم نبوده است اما چون عليشروان مردمي متمدن بوده اند به كاشت برخي ميوه ها چون هندوانه مبادرت مي ورزيدند  و هر سال براي باشي ارسال مي كردند و باشي هر سال منتظر ارسال هندوانه بوده است – اما اقدام انها : يك هندوانه را به شيوه بسيار ظريفي سوراخ كرده و پس از تخليه داخل آنرا از نجاست پر مي كنند و سپس آنرا بعنوان هديه براي باشي ارسال مي كنند كه باشي وقتي با خوشحالي هندوانه را مي شكند با اين اهانت برخورد مي كند  وعصباني مي شود وپسرش نالي را با تعداد زيادي سوار براي نابودي آنها مي فرستد اما عليشروان چون به عواقب كار خود مي انديشند منطقه را ترك و شبانه بسمت كرمانشاه حركت مي كنند كه در اسلام اباد كنوني

كه قبلا  هارون اباد نام داشته مستقر مي شوند فقط علي وشروان باقي مي مانند و با تفنگهاي خود بر سراه سواران نالي كمين مي كنند و همين كه به تيررس آنها مي ايند با شليك اول نالي را بقتل رسانده و با داد وفرياد چنين وانمود مي كنند كه تعداد زيادي افراد مسلح دارند كه باعث وحشت سوران شده وبهمين خاطر فرار مي كنند محل قتل نالي الان بعنوان ( نثار نالي ) معروف است .

فرزندان علي شروان :

شروان داراي 3 پسر بنامهاي  : دارا  - حيدر   و صفر  مي باشد كه اكنون  به تيره معروف هستند و به داراوندي – حيدروندي و صفروندي معروف مي باشند وعلي فقط يك پسر داشته بنام چراغ كه تيره او به چراغوندي معروف است

تقسيمات اراضي :

علي شروان سالها بعد با كسب قدرت و جمعيت زياد قلمرو باشي را تصرف مي كند حوزه تصرف آنها از منطقه ميشخاص تا روستاي كلم  بوده كه اين مناطق بصورت مساوي بين علي و شروان تقسيم مي شود و در حال حاضر فرزندان شروان با وجود جمعيت زياد به اندازه فرزندان چراغ  سهم دارند يعني اصول برادري كاملا رعايت شده است .

تقسيم اراضي به اين صورت است كه هر منطقه بطور مساوي بين دو برادر تقسيم و سپس فرزندان شروان سهم خود را بين هر سه نفر تقسيم كرده اند

مردم ايل عليشروان  مردمي مهمان نواز ودر عين حال داراي عصبيت خاص بوده اند اين ايل هميشه پناهگاه افراد فراري از ايلهاي ديگر بوده است و با آنها رابطه خويشاوندي ايجاد نموده است به اين گروه از پناهندگان  لايه مي گويند  بعد از گشت صدها سال هنوز روابط خويشاوندي بدقت رعايت مي شود وعليشروان بعنوان يك خاندان معروف هستند وافرادي كه از ايلات ديگر به آنها پناه اورده اند با وجود گشت اين همه سال هيچگاه جزء عليشروان محسوب نمي شوند چون اين ايل رابطه خوني با يكديگر دارند .

علي شروان از قديم الايام بصورت نظام قومي اداره مي شده وهر تيره يك كدخداي مستقل داشته است كه بعنوان حل و فصل كننده اختلافات يا رابط با دستگا حاكم و سپس دولت اقدام مي كرده است 

ضمنا چنارباشي بخاطر وجود ارتفاع معروف كان صيفي و چاه نفت در نقشه هاي بين المللي ثبت شده است .

نظام قبيله اي : يك گروهي بنام ارشد يا تشمال يا دشمال داشته كه اساس آن متعلق به فردي بنام سيد رضا بوده است

كه از تيره صفروندي مي باشد بعدها فردي بنام شاه محمد داماد وي شده و لقب تشمالي را مي گيرد . تشمال هميشه بعنوان بزرگان يا اشراف قوم محسوب مي شده اند .

بزرگان : الله وردي  خان  - سهيل  - شاه محمد  -  محمود خان  - خان علي -  سيد علي – حيدر – سيدرضا و ...

شغل

مردم عليشروان از قديم الايام به شكار و دامداري مشغول بوده اند و بهمين خاطر كمتر سراغ كشاورزي رفته اند و لذا قلمرو خود را بسمت دشتها و مناطق حاصلخيز توسعه نداده اند  بلكه بسمت ارتفاعات و مناطق خوش اب و هوا  روي اورده اند : كبيركوه و منطقه زيباي ورزرين – منطقه مرتفع كان صيفي – منطقه سيوان و برزه زرد و چمن گل  و باريكاو و گهواره و دارهله  از مناطق خوش آب هوا و كوهستاني اين ايل است .

ايل عليشروان و كوچ نشيني :

اين ايل از قديم الايام كوچ نشين بوده اند وهمواره بين قشلاق و ييلاق در رفت وآمد بوده كه منطقه گرمسيري شامل نصريان – ابراهيم قتال و برامسين و بطور كلي منطقه نوار مرزي دهلران محل قشلاق و مناطق كوهستاني عليشروان نيز محل ييلاق انها بوده است .

در فصل كوچ پاييزه پس از مشورت اهالي با دهها راس قاطر و اسب  سياه چادرها و لوازم خودر ا بار مي زده اند البته از هر خانواده 2 نفر د محل سكونت بوده اند كه به واركان  يا وان معروف است  و گروهي كه همراه گله بسمت گرمسر رفته و تا اوايل فروردين بر مي گشتند نيز گله وانه نام داشته است  تمام مردم ايل همزمان حركت مي كردند ابتدا لوازم منزل كدخدا توسط تعداد زيادي از مردان ايل به محل مورد نظر حمل مي شده است بطوريكه اين اقدام بصورت داوطلبانه وبا كمال ميل و افتخار صورت مي گرفته است  چوپانان بهمراه گله هاي خود قبل از كوچ حركت مي كردند ودر مكان هاي مشخص مستقر مي شدند تمام طول زمستان مردم ايل با دامهايشان در گرمسير بسر مي بردند در آن زمان تاريخ مشخص نبوده اما از روي تاريخ نجومي كه توسط تعداد معدودي رصد مي شده است ماه و روز را محاسبه مي كردند  چون در قديم برف زيادي بر روي كوهها  از جمله كبيركوه مي نشسته لذا مردمي كه در بنه وانه  يا واركان بوده اند چشم به كوه دوخته و به محض اينكه بهمن مشاهده مي كردند نويد امدن بهار را به فرزندان خود مي داده اند .

مشورت قبل از كوچ :

تعدادي از مردان ايل شب قبل از كوچ دور هم جمع شده وبراي كوچ فرداو محل استقرار ان تصميم مي گرفتند و روز بعد چند نفر سوار را جهت پيدا كردن يك محل مناسب براي استقرار چادرها اعزام مي كردند .

در واقع كوچ داراي سه مرحله مي باشد و در سه نقطه انجام مي گيرد كه شامل : بهار منزل ( مينگه ) كه در حد فاصل برگشت از قشلاق يعني گرمسير و رفتن يه ييلاق يعني پاييز كولا  (ارتفاعات ) است  اين تغيير در هر دو مرحله رفتن به گرمسير و برگشت از آن انجام مي شود . بدين معني كه : مردم ايل در فصل تابستان تا اواخر آبان در منطقه كوهستاني شامل سيوان و باريكاو گهواره و دارهله و كان صيفي و ورزرين و.. مستقر هستند . با شروع سردي هوا از ارتفاعات بسمت دشتها  كوچ مي كنند و براي مدتي حدود يك ماه در كشتزارها هستند و دامها در جارها يعني محل برداشت محصولات  چرا مي كنند .

در اواخر آذر ماه ايل دامهاي خود را ارام ارام بسمت مناطق گرمسير حركت مي دهند كه حتما بايد از كوه كبيركوه عبور كنند .

پس از سپري كردن زمستان در مناطق گرمسيري نوار مرزي  در اوايل فروردين بسمت منطقه خود حركت مي كنند و البته تا زمانيكه برف مسير كبيركوه اب نشود نميتوانند عبور كنند و تقريبا حوالي 13 بدر از كوه عبور كرده و در دشتهاي منطقه پشت كوه مستقر مي شوند كه حدود 2 ماه در آنجا مي مانند كه اين توقف بهار مينگه است و در اينجا بره هاي خود را برهنه مي كنند .

سپس بسمت مناطق كوهستاني كه همان پاييز كولاه است مي روند .

فصول در نزد ايل كمي متفاوت است مثلا فصل بهار از اوايل اسفند آغاز مي شود و فصل بعدي پاييز نام دارد (فصلي بنام تابستان وجود ندارد ) كه تا مرداد ماه طول مي كشد و فصل بعدي سردهوا است كه تا اول اذر مي باشد و فصل زمستان نيز تا اول اسفند است .



تاريخ : چهارشنبه سوم اسفند ۱۳۹۰ | 18:36 | نویسنده : شوهانی-عموزاده-رشنوادی-حیدری-پیریایی |
.: Weblog Themes By VatanSkin :.