"فیلی"نام مجموعه ای از لرتباران است که در مورد وجه تسمیه و حوزه کاربرد آن بین نویسندگان قوم لر تفاوت نظر وجود دارد.عده ای از نویسندگان لر با استناد به منابعی نظیر لغتنامه دهخدا که "فیلی" را "نام ایلات و طوایفی از قوم لر می اند که در خرم آباد و اطراف آن زندگی می کنند" آن را فقط در مورد لرتبارانی که به گویش خرم آبادی و گویشهای نزدیک به آن یعنی گویش چگنی و بالاگریوه سخن می گویند یه کار می برند.گویشی که مردم مناطق وسیعی از استانهای لرستان(خرم آباد،زاغه،درود،پاپی،چگنی ،معمولان،پلدختر،رومشگان و کوهدشت)،ایلام(دره شهر،بدره،آبدانان،دهلران،ماژین،ملکشاهی و موسیان)،خوزستان(اندیمشک،الوار گرمسیری و شوش)،قزوین و گیلان(لوشان) به آن تکلم میکنند.عده ای دیگر از نویسندگان لر حوزه کاربرد فیلی را خیلی وسیعتر از این می دانند و با استناد به نام لرستان فیلی که از رود سزار تا دشتهای نزدیک به بغداد عراق بوده است عنوان"فیلی" را در مورد همه لرتیاران ساکن این منطقه که علاوه بر گروه قبل شامل لرهای لک و کسانی است که خود را کرد می دانند و در این منطقه سکونت دارند،به کار می برند.مطلب زیر که از سایت شفق مربوط به فیلی های عراق است برداشت شده و در مورد وجه تسمیه "فیلی"مطالب جالبی را ارائه می دهد.لازم به ذکر است فیلی های عراق خود را قویآ قوم لر ولی زیرمجموعه ملت کرد می دانند به همین دلیل در مورد آنها عنوان "کردهای فیلی"به کار می رود .آنها "لر" را یکی از چهار قوم بزرگ ملت کرد(کرمانج،سوران،گوران و لر) میدانند.در این مورد بین فیلی های عراق و ایران تفاوت نظر وجود دارد .فیلی های ایران هویت قومی خود را لر و جدا ولی نزدیک به قوم کرد می دانند نه زیر مجموعه قوم کرد.
جورج.ن. کروزن در کتاب( ايران و قضية ايران ج 2 ص 329) ، واژه ی فیلی را به معنای قیام میداند...
هنری فیلد درکتاب(معرفة الاقوام الايرانية ص98) نیز به معنای یاغی یا راهزان از آنان نامبرده است. در برخی از منابع تاریخی دیگر هم به معنای نترس، شجاع ، فدایی و مبارز از آن ذکر نموده اند. اما؛ هوگوگروته نیز در کتاب(رحلة كروتة ص55)، ریشه کوردان(لران) فیلی و نژاد آنان را به ایلامیان قدیم بر می گرداند و می گوید: هر زمانی به سیمای کوردان فیلی این دوره نگاه می کنم، تمامی چهره ی هیتیان و اقوامی که قبل از هزاران سال می زیسته اند، در ذهنم تداعی می گردند. بعید نیست، ریشه کوردان فیلی از ایلامیان کهن باشد و در اصل ریشه کله ی"فیلی" از "پیلی= pel " آمده است که سلسله ای یا خاندانی بدین نام را در ایلام بنیان نهاده اند. این خاندان یا سلاله بیش از 12 پادشاه داشته است. از امپراتور پیلی بگیر که در سال 2670 ق.م به قدرت رسید تا به پادشاهی"پورز ان شیوشیناک" در سال 2220ق.م به پادشاهی رسیده است. این پادشاهان نام پیلی را به خود و خاندان و مردمان تحت فرمان خود نهاده اند و نام پیلی را با افتخار بر خاندان خود که موسس آنان بوده است، نهاد ه اند. ولی، مورخان در کتابهای خود به عنوان"اون" بدین اشاره دارند که نامی شهر ایلامیان است و "اون" نیز بدین گونه شناخته می شود. پرفسور جورج کامرون در( ايران فی أوائل التأريخ ص٢٤) اینرا بیان میدارد که امپراتوری"پیلی" در سال 2670ق.م در شهر شوش ظهور نموده است. والتر هینتس در کتابش به نام"دنیا عیلام الضائعه" تأکید می کند که سنگی در پرستشگاه"کریریشا" را کشف نمود که قدمت آن به 2550ق.م بر می گردد و نام امپراتور"پیلی" بر آن نقش گردیده است. یوسف مجیدزاده محقق نامدار در کتابی به نام"تاریخ و تمدن ایلام" از قدرت پادشاه پیلی در ایلام بحث می کند. سپس به سبب آن که کلمه"پ" در دوره های گذشته، جای کلمه"ف" به کار برده شده است و بدین خاطر این نام با مرور و گذشت زمان به"فیلی" تبدیل گردید.(واژگان"پ وف" از آن واژگانیست که در کوردی بر زبان می آیند در بیشتر زبانهای زنده دنیا از میان رفته اند و بجای همدیگر آنان را استعمال می نمایند)،همانگونه که نام کهن پارس به فارس امروزی تبدیل شده است. مرز کشور کهن فیلیان از کرماشان تا کرکوک، از شمال تا رود دجله، در غرب تا خلیج، از جنوب تا مناطق لورستان، بختیاری و بخشی از فارس را در قلمرو خود داشته اند
حتی در دروان والیان فیلی نیز، مناطق تحت سیطره ی آنان تا رود دجله امتداد داشت. ژنرال عبدالکریم قاسم نیزب اینرا تأیید می کند و زمانی که هیأتی از کوردان فیلی برای مبارک گویی در 14 اکتبر سال 1958 با وی دیدار نمودند، می گوید: در دورانی بسیار کهن، مناطق شرق رود دجله محل سکونت و میهن کوردان فیلی بوده است. همراه با این همه منابع، عد ه ای از شرق شناسان و محققان در هر دو قرن 19 و 20 .م بدلایلی سیاسی، خاک و میهن کوردان(لران) فیلی را فقط در خاک ایران ذکر نموده اند که از آنان می توان به شرق شناس روسی"چریکوف" نام برد که در کتاب(رحلة مسيوچريكوف در صفحات 47 و 52) می گوید: تمامی طوایف ساکن در پشتکوه و پیشکوه طوایف فیلی می گویند
شوبرل نیز فیلیان را این گونه معرفی می کند و می گوید: کوردان فیلی از طوایف گوناگون لور در مناطق کوهستانی در بین ترکیه و ایران که امروزه مرزهای عراق و ایران شناخته می شوند، سکونت دارند، این نیز به سبب آنکه در آن دوره عراق بخشی از امپرتوری عثمانی بوده است. باستانشان نامدار انگلیسی"لایارد" میهن و سکونت کوردان(لران) فیلی را فقط در چارچوب پشتکوه مشخص می کند و می گوید: فیلی نام تمامی مردم ساکن در لورستان می باشد، ولی بعدها محل سکونت آنها را در منطقه ی پشتکوه محدود می گردد. این گونه نظراتی بیشتر به نظرات جورج.ن. کرزن که می گوید: فیلیان مردمانی سکان در لورستان هستند و هنری فیلد که می گوید: فیلیان مرد م اصلی منطقه پشتکوه هستند، نزدیک می باشند. منذر موصلی در کتابی به نام"عرب و اکراد" می نویسد" لورستان بزرگ در جنوب غربی ایران واقع است و ماوا و محل سکونت کوردان فیلی است. در حالی که هرکدام از شرق شناسان؛ "اس.جی. فیلبرک" دانمارکی و پرفسور"جن. راف گارسویت"، دکتر جواد صفی نژاد، حقوقدان عباس عزاوی و کسان دیگر بدین اشاره دارند که طوایف لور به طویف فیلی نام برده می شوند.
در کتاب معجم البلدان یاقوت الحموی چاپ سال 1988 بیروت آمده است: لوران بخشی از ملت کورد و در بین کوه های اصفهان، خوزستان سکونت دارند و این مناطق نیز به مناطق لورنشین شناخته می شوند و بدان لورستان می گویند...
اگر ریشه ی اصلی مردمان ساکن در مناطق کرماشان، ایلام، کهکهولیه و بویراحد، ممسنی، چهارمحال بختیاری، اصفهان، شیراز، فارس، اهواز، خراسان، کرمان، گیلان، قزوین و چندین منطقه دیگر که امروزه در قلمرو خاک ایران قرار دارند را بررسی کنیم. در هرکدام در این مناطق نسبتی از کوردان فیلی در آن وجود دارد. در خاک عراق کنونی نیز، در مناطق خانقین، مندلی، سلیمانی، کرکوک، پردی، بغداد، دیاله، شاربان(مقدادیه)، عماره، بصره، کوت، علی غربی و علی شرقی، دیوانیه، شامیه، حله و کوفه پراکندگی جمعیتی دارند. این ینز در عراق بدلیل آنکه این قشر از ملت کورد(لر) بوده اند، در طول چند دهه سیاستهای گوناگون تعریب(عرب نمودن) و اخراج اجباری دچار شده اند که به ویژه در 35 سال حکمرانی بعث به اوج خود رسید. بعد از آن که دین اسلام در ایران جای گرفت، کیانی(قلمرویی) به نام"فیلان شاه" در این کشور صاحب سرير پادشاهی به وجود آمد. برخی از منابع تاریخی بدین اشاره دارند که اصالت"فیلان شاه" در مناطق غربی ایران و از نوادگان بهرام گور می باشد. ولی مسعودی در( مروج الذهب، ج 1 ص 215-216) مسئله ی نام نهادن کشور صاحب سریر را بررسی می کند و می گوید: بدین دلیل نام آنرا نهاده اند صاحب سریر؛ وقتیکه در جنگ یزدگرد ساسانی شکست خورد، سریرش را که پر از طلا بود خزینه و دارایش نیز به حساب می آمد در نزد مردی از نوادگان بهرام گور جای گذاشت تا از آن محافظت نماید. می گویند؛ این مرد بعدها خزانه سریر را متصرف گردید و بعد از آن که"فیلان شاه" اعدام شد، بدین سبب این منطقه را به نام صاحب سریر نام نهاده اند و قصر کشورش نیز به"حورمرج" شناخته می شد که 12 هزار سپاهی داشته است و هر وقت خواستار آن بود که حمله ای را به مردم ساکن در دشت را دستور کار خود داشته باشد. بدین دلیل که توانایی آنرا داشت که بر آنان مستولی گردد و خود وی چون در کوهستان ساکن بود و آنان در دشت سکونت داشته اند، بدین سبب آنانرا تحت فرمان در آورد. در مورد این منطقه، دکتر جمال گوگچه می گوید: شاه صاحب سریر در گیلان بوده است. أبن خرداذبه در(المسالك ولممالك، ص 100- 101) براین تأکید دارد که صاحب سریر یا فیلان شاه در منطقه"باب الابواب" از توابع قفقاز سکونت داشته است. همچنین هرکدام از دکتر محمدجواد مشکور( ايران فی العهد القديم درص٤٩٣) و محمد حسن خان اعتماد السلطنه(مرآة البلدان در ج ص 160) به قدرت و حکمرانی فیلان شاه اشاره نموده اند که در حوالی سال 1184م. که دولت اتابک خورشیدی فیلی در غرب ایران، تأسیس گردید و بعداً نیز در سال 1598.م بدست شاه عباس اول صفوی از میان برداشته شد. بعد از آن نیز، والیان فیلی حکمرانی این منطقه را در ید خود گرفته اند و تا دوره ی رضاخان پهلوی فرمانروایی نموده اند. علاوه برآنان، کوردان(لران) فیلی در سالهای بین 1524 تا 1533.م حکومتی را در عراق را تأسیس و ریاست آن برعهده ی ذوالفقار نخود بود. این حکومت نیز توسط شاه طهاسب اول نابود گردید و در اواخر دوره حکومت شاه عباس، افراسیاب پاشا حکومت دیری فیلی را در بصره تأسیس نمود. در قرن 12 هجری"18 میلادی" کریم خان زند حکومت زند فیلی در ایران و بصره بجز خراسان را بنیاد نهاد و این خاندان در ابتدای قرن هیجدهم بدست قاجاریان منقرض گردیدند. در مدت حکمرانی زندیان فیلی، رهبری به نام"محمدخان فیلی" نام برآورد که با قدرت خود ثابت نمود، ارتش عثمانی را شکست دهد و فرمانده سپاه عثمانی را به نام"احمدپاشا" را ناچار نمود که از کرکوک عقب نشینی نماید و این رهبرکورد فیلی آنرا نیز ثابت نمود که می تواند مرزهای ایران را نیز حفاظت نماید. بعد از آن که"عمرپاشا" بغداد جرأت آنرا نداشت که به جنگ ادامه دهد، وی نیز سپاه خود را به سمت چولان برد. بطور کلی، نام فیلی در مراحل تاریخی پشت سرهم، دچار فراز و نشیبهای شد و بدلیل شرایط سیاسی، جغرافیایی و داخلی، برخی اوقات آشکار و برخی مواقع نیز به فراموشی سپرده شده است. برای نمونه، تمامی مرزهای در بین هردو امپراتوری عثمانی و ایران در سال 1049هجری(1639.م) در دوران سلطان مراد چهارم و شاه صفی الدین نوه شاه عباس اول مرزبند می گردد، این گونه نشان میدهد که هردو طرف در پیماننامه ی قصر شیرین به راه حلی تمام کننده برای مشخص نمودن مرزها نرسیده اند. بدنبال چندین پیماننامه و پروتکل که در مدت سه قرن در بین هردوطرف امضاء شد، بالاخره در 15رجب 1348برابر با 16/12/ 1929.م پیماننامه ای قطعی را به امضاء رساندند. در نتیجه ی این پیماننامه، اراضی فیلی در بین کرکوک از شمال، بصره در جنوب، بدون هیچ گونه نظرخواهی و پرسشی از کوردان (لران)فیلی به دولت جدید عراق ضمیمه گردیدند. بدین گونه میهن و خاک این بخش از ملت کورد، در بین هردو کشور ایران و عراق تازه تأسیس تقسیم گردید. از طرف دیگر سیاست تعریب یا روشن تر بگوییم، به اجبارعرب وارد نمودن بدین مناطق آغاز گردید. حقوقدان عباس العزاوی در( تاريخ العراق بين احتلالين ج ٢ ص١٧) به شیوه ای غیرمستقیم بدین اشاره می کند که وقتی که نام 12شهر کوردی به نام عماره عربی تغییر می یابد، می گوید: این شهر در سال 1278 هجری(1861.م) تأسیس گردید و مردمان آن از طایفه ی دوازده لور فیلی بوده اند. در داخل خاک ایران نیز کوهها و بلندهای زاگرس و آن قسمی که بدان می گویند"کبیرکوه" سبب آن گردید که جغرافیای این منطقه به دو بخش"پشت کوه" و"پیش کوه" تقسیم گردد. که قسم نختس آن پشت کوه در غرب این کوه واقع و قسم پشت کوه آن نیز در شرق این کوه قرار دارد. در دوران حاکمیت مغولان، پشت کوه به لوربرزگ نام نهاده شد و پشت کوه نیز به لور کوچک خوانده شد و نام لورستان کوچک نیز به لورستان فیلی نام نهاد شد. در دوران قاجار، دوباره نام قدیمی پشت کوه و پیشکوه بدین منطقه اطلاق گردید و در دوران رضاخان پهلوی نیز منطقه فیلی نشین به سه بخش به نامهای: لورستان، پشت کوه و ایلام نامگذاری گردید.
اما در دوره جمهوری اسلامی، نام ایلام به منطقه غرب کوه"کبیرکوه" چسپید و مناطق شرق نام لورستان را بر خود گرفتند...
سپس بعد از گذشت زمان، در این مناطق واژه فیلی کمرنگ، گستره این مناطق با نام طوایف ساکن یا رویدادهای بوجود آمده درهر حریمی جغرافیایی نامگذاری گردید. بدین گونه نیز، واژه ی فیلی به واژه ی نامأنوس در منطقه تبدیل شد
عده ای از نویسندگان ناشی، شروع به حاشا نمودن اصالت فیلی در منطقه نمودند. به تعبیری دیگر، خود آنان بسیار مدبرانه آنرا میدانستند، ولی به روی خود نمی آوردند، مگر در مقاصد سیاسی در برابر جناحها یا جهت گیریهایی آنرا بکارمی رفتند.
برخی این گونه ابراز می داشتند؛ ریشه فیلیان از رهبران فیلی است، که یکی از سران اسلامی،"ابا عبیده الجراح ثقفی" در جنگ معروف"جسر"(پل) به قتل رساند. این گفته در حالیست که بدون در نظر گرفتن مدت زمانی بعیدی که در بین اصالت و ریشه ی کهن فیلیان و تاریخ وقوع جدید جنگ"جسر"، این گونه نظراتی بیان می شود!.
بعضی دیگر هم، در رویا و فکر خود؛ واژه ی فیلی را مشتقی برگرفته از مبانی کلمه"فال- فیله- فیلوله" میدانند که به معنای انسان ضعیف و کم فهم می آید. درحالی که کوردان و از آنان کورد فیلی قبل از ظهور اعراب، در تاریخ نام آنان ذکر گریده است. براساس نظرات هرکدام از ابن خلدون در تاریخش و جعفر خیتال در مجموعه ای از نظرات خود آنرا عنوان نموده اند.
از جانب دیگر، واژه یا اصطلاحی یا لفظ کلمه ایی عربی نبوده است تا از زمره زبان عربی به شمار آید. در بسیاری مواقع، کلمه ای یا واژه ای معنایی زیبا و شیرینی دارد و در عین حال، همان واژه یا کلمه در زبان دیگری معنای زشت و ناپسندی را تفهیم می کند
محقق، زمانی که بخواهد به روشی صحیح و ریزبینانه، در مورد موضعی تحقیق کند؛ نباید فقط به فرهنگهای زبانی رایج تکیه کند تا به حقایق ریشه ی ملتها نایل آید. چون که میدانیم بسیاری از معانی کلمات در فرهنگها بی روح و مرز دارند وهیچگونه ارتباطی با مشخص نمودن ریشه ی ملت یا ملیتی ندارند.
برای مثال: طایفه ی یمنی وجود دارد که بدانها میگویند"الجذام". آیا این درست است که بگوییم، ریشه و اصالت این طایفه به بیماری جذام بر می گردد!؟. یا کلمه عراق، در فرهنگ لغت به معنای آن کف یا آب دهنی است که از دهن گزار می ریزد، آیا این گونه معنای پستی را می توان بر اصل عراقیان نهاد!؟. یا طایفه ی"کلب" که در حجازو یمن سکونت دارند و هر دو طایفه ی"کولیب" و"کیلاب" که از مجموعه ای عشیره ی ربیعه بن عامر بن صعصعه و طایفه ی"غنم" از عشیره"بین تغلب" بن وائل؛ آیا این ظلم و سبک شمردنی نیست که ریشه این طوایف معروف را به حیوانات بر گردانیم!؟.
از سوی دیگر، والی"حسین خان" به القاب گونانگون بسیار علاقه داشته است و القابی همانند: خان، والی، والی دشت و دریا را برای خود انتخاب نمود.
ولی بعدها از تمامی این القاب صرف نظر نمود و فقط لقب"فیلی" را بر خود نهاد تا یاد و نام نیاکان خود را در منطقه زنده نماید. این بود که مردم خوزستان به وی" والی فیلی" و به عشیره ی وی نیز فیلیان می گفتند. مناطق تحت فرمان او را نیز برخی اوقات سرزمین فیلی یا برخی مواقع قلعه فیلی نام برده اند. حتی بر مزار وی نوشته اند: حسین خان فیلی
بعد از او، نوادگانش نیز که حاکمانی در منطقه بوده اند لقب فیلی را بر خود نهاده اند. اگر واژه ی فیلی، معنای بدی داشت، این شخصیتهای بزرگ و دارای قدرت، این گونه لقبی را بر خود نمی نهادند!.
علاوه براین، شیخ"خزعل کعبی" مردم طایفه اش را اعراب فیلی نام برده است و محل زادگاه و مأوای خود را که به صورت منطقه ای مثلثی است و در بین شط العرب و رود کارون واقع می باشد را به سرزمین فیلیان نام می برد. حتی وی، آن قصر بزرگی را که برای خود بنا نهاد، به نام قصر یا کاخ فیلی بر آن نام نهاد
قبل از وی، برادرش"شیخ مزعل" نام فیلیی را بر زادگاه خود نهاد و زندانی نیز به نام فیلی داشت
دوباره می گوییم؛ اگر معنای فیلی، معنایی ناپسند و نامأنوس بود، این دو رئیس عشیره بزرگ عرب، نام فیلی را برای خود و سرزمین و دستگاه اداری قلمرو خود انتخاب نمی نمودند. این که می گویند؛ واژه فیلی به معنای انسان ضعیف و کم فهم است، بی اساس و فاقد ریشه ای معنایی است. بدین دلیل که فیلیان، قسمی از ملت کورد می باشند و ریشه ای عمیق در تاریخ دارند و یکی از ملتهای بسیاری کهن این خطه می باشند.
در مورد سرشماری کوردان فیلی، آنچه که واقعیت دارد اینست که تا کنون سرشماری واقعی از آنان به عمل نیامده است. ولی مستشرق معروف"هوگوگروته" زمانی که از لوران سخن می گوید، تعداد آنها را یک چهارم تمامی مردم ایران تخمین میزند.
دکتر"اسکندر امان اللهی" نیز تعداد آنان را در ایران به سه میلیون نفر تخمین میزند. اگر تعداد کوردان(لران) فیلی در عراق، کشورهای عربی، افغانستان و سایر کشورهای را به حساب بیاوریم، شمار جمعیتی آنان به ده میلیون نفر خواهد رسید. این نیز، بجز در نظر گرفتن، آن فیلیان ساکن در اورپا یا آن گروه هایی بزرگی است که بدلایل امنیتی و حیاتی در میان ملتهای دیگر استحاله شده اند(البته این با منطق جور در نمی آید، زمانی که نویسنده ای براساس آخرین سرشماری، تمامی ملت کورد را 23 میلیون تخمین می زند و ما بگوییم؛ کوردان فیلی نیمی از ملت کورد را تشکیل میدهند).
در پایان می توانیم بگوییم؛ که کوردان(لران) فیلی از چندین: عشیره، طایفه وخاندان تشکیل شده اند که مهمترین آنان لک، کوردلی، ملکشاهی، علی شیروان، قیتول، ارکوازی، بولی، کلاوای، شوهان، مالیمان، زنگنه، کلهور، بختیاری، زند، سوره میری، ممسنی، جنگی، پاپی، کهکهویله و بویراحمد، میش خاص، حسنوند، پیرانه وند، کاکه وند، خزل، دوسان، موسی، زوری، باوهوه لارت، هنی منی، قازی، قره لس، آلیوی، مافیف ریزه وندف امرایی، پنج ستون، زرگوش، تولابی، سلیورزی، شول، قائد رحمه، وکاکا و ده ها عشیره و طایفه ی و خاندان دیگر که براساس توان در جای خود از آن بحث خواهیم نمود
جورج.ن. کروزن در کتاب( ايران و قضية ايران ج 2 ص 329) ، واژه ی فیلی را به معنای قیام میداند...
هنری فیلد درکتاب(معرفة الاقوام الايرانية ص98) نیز به معنای یاغی یا راهزان از آنان نامبرده است. در برخی از منابع تاریخی دیگر هم به معنای نترس، شجاع ، فدایی و مبارز از آن ذکر نموده اند. اما؛ هوگوگروته نیز در کتاب(رحلة كروتة ص55)، ریشه کوردان(لران) فیلی و نژاد آنان را به ایلامیان قدیم بر می گرداند و می گوید: هر زمانی به سیمای کوردان فیلی این دوره نگاه می کنم، تمامی چهره ی هیتیان و اقوامی که قبل از هزاران سال می زیسته اند، در ذهنم تداعی می گردند. بعید نیست، ریشه کوردان فیلی از ایلامیان کهن باشد و در اصل ریشه کله ی"فیلی" از "پیلی= pel " آمده است که سلسله ای یا خاندانی بدین نام را در ایلام بنیان نهاده اند. این خاندان یا سلاله بیش از 12 پادشاه داشته است. از امپراتور پیلی بگیر که در سال 2670 ق.م به قدرت رسید تا به پادشاهی"پورز ان شیوشیناک" در سال 2220ق.م به پادشاهی رسیده است. این پادشاهان نام پیلی را به خود و خاندان و مردمان تحت فرمان خود نهاده اند و نام پیلی را با افتخار بر خاندان خود که موسس آنان بوده است، نهاد ه اند. ولی، مورخان در کتابهای خود به عنوان"اون" بدین اشاره دارند که نامی شهر ایلامیان است و "اون" نیز بدین گونه شناخته می شود. پرفسور جورج کامرون در( ايران فی أوائل التأريخ ص٢٤) اینرا بیان میدارد که امپراتوری"پیلی" در سال 2670ق.م در شهر شوش ظهور نموده است. والتر هینتس در کتابش به نام"دنیا عیلام الضائعه" تأکید می کند که سنگی در پرستشگاه"کریریشا" را کشف نمود که قدمت آن به 2550ق.م بر می گردد و نام امپراتور"پیلی" بر آن نقش گردیده است. یوسف مجیدزاده محقق نامدار در کتابی به نام"تاریخ و تمدن ایلام" از قدرت پادشاه پیلی در ایلام بحث می کند. سپس به سبب آن که کلمه"پ" در دوره های گذشته، جای کلمه"ف" به کار برده شده است و بدین خاطر این نام با مرور و گذشت زمان به"فیلی" تبدیل گردید.(واژگان"پ وف" از آن واژگانیست که در کوردی بر زبان می آیند در بیشتر زبانهای زنده دنیا از میان رفته اند و بجای همدیگر آنان را استعمال می نمایند)،همانگونه که نام کهن پارس به فارس امروزی تبدیل شده است. مرز کشور کهن فیلیان از کرماشان تا کرکوک، از شمال تا رود دجله، در غرب تا خلیج، از جنوب تا مناطق لورستان، بختیاری و بخشی از فارس را در قلمرو خود داشته اند
حتی در دروان والیان فیلی نیز، مناطق تحت سیطره ی آنان تا رود دجله امتداد داشت. ژنرال عبدالکریم قاسم نیزب اینرا تأیید می کند و زمانی که هیأتی از کوردان فیلی برای مبارک گویی در 14 اکتبر سال 1958 با وی دیدار نمودند، می گوید: در دورانی بسیار کهن، مناطق شرق رود دجله محل سکونت و میهن کوردان فیلی بوده است. همراه با این همه منابع، عد ه ای از شرق شناسان و محققان در هر دو قرن 19 و 20 .م بدلایلی سیاسی، خاک و میهن کوردان(لران) فیلی را فقط در خاک ایران ذکر نموده اند که از آنان می توان به شرق شناس روسی"چریکوف" نام برد که در کتاب(رحلة مسيوچريكوف در صفحات 47 و 52) می گوید: تمامی طوایف ساکن در پشتکوه و پیشکوه طوایف فیلی می گویند
شوبرل نیز فیلیان را این گونه معرفی می کند و می گوید: کوردان فیلی از طوایف گوناگون لور در مناطق کوهستانی در بین ترکیه و ایران که امروزه مرزهای عراق و ایران شناخته می شوند، سکونت دارند، این نیز به سبب آنکه در آن دوره عراق بخشی از امپرتوری عثمانی بوده است. باستانشان نامدار انگلیسی"لایارد" میهن و سکونت کوردان(لران) فیلی را فقط در چارچوب پشتکوه مشخص می کند و می گوید: فیلی نام تمامی مردم ساکن در لورستان می باشد، ولی بعدها محل سکونت آنها را در منطقه ی پشتکوه محدود می گردد. این گونه نظراتی بیشتر به نظرات جورج.ن. کرزن که می گوید: فیلیان مردمانی سکان در لورستان هستند و هنری فیلد که می گوید: فیلیان مرد م اصلی منطقه پشتکوه هستند، نزدیک می باشند. منذر موصلی در کتابی به نام"عرب و اکراد" می نویسد" لورستان بزرگ در جنوب غربی ایران واقع است و ماوا و محل سکونت کوردان فیلی است. در حالی که هرکدام از شرق شناسان؛ "اس.جی. فیلبرک" دانمارکی و پرفسور"جن. راف گارسویت"، دکتر جواد صفی نژاد، حقوقدان عباس عزاوی و کسان دیگر بدین اشاره دارند که طوایف لور به طویف فیلی نام برده می شوند.
در کتاب معجم البلدان یاقوت الحموی چاپ سال 1988 بیروت آمده است: لوران بخشی از ملت کورد و در بین کوه های اصفهان، خوزستان سکونت دارند و این مناطق نیز به مناطق لورنشین شناخته می شوند و بدان لورستان می گویند...
اگر ریشه ی اصلی مردمان ساکن در مناطق کرماشان، ایلام، کهکهولیه و بویراحد، ممسنی، چهارمحال بختیاری، اصفهان، شیراز، فارس، اهواز، خراسان، کرمان، گیلان، قزوین و چندین منطقه دیگر که امروزه در قلمرو خاک ایران قرار دارند را بررسی کنیم. در هرکدام در این مناطق نسبتی از کوردان فیلی در آن وجود دارد. در خاک عراق کنونی نیز، در مناطق خانقین، مندلی، سلیمانی، کرکوک، پردی، بغداد، دیاله، شاربان(مقدادیه)، عماره، بصره، کوت، علی غربی و علی شرقی، دیوانیه، شامیه، حله و کوفه پراکندگی جمعیتی دارند. این ینز در عراق بدلیل آنکه این قشر از ملت کورد(لر) بوده اند، در طول چند دهه سیاستهای گوناگون تعریب(عرب نمودن) و اخراج اجباری دچار شده اند که به ویژه در 35 سال حکمرانی بعث به اوج خود رسید. بعد از آن که دین اسلام در ایران جای گرفت، کیانی(قلمرویی) به نام"فیلان شاه" در این کشور صاحب سرير پادشاهی به وجود آمد. برخی از منابع تاریخی بدین اشاره دارند که اصالت"فیلان شاه" در مناطق غربی ایران و از نوادگان بهرام گور می باشد. ولی مسعودی در( مروج الذهب، ج 1 ص 215-216) مسئله ی نام نهادن کشور صاحب سریر را بررسی می کند و می گوید: بدین دلیل نام آنرا نهاده اند صاحب سریر؛ وقتیکه در جنگ یزدگرد ساسانی شکست خورد، سریرش را که پر از طلا بود خزینه و دارایش نیز به حساب می آمد در نزد مردی از نوادگان بهرام گور جای گذاشت تا از آن محافظت نماید. می گویند؛ این مرد بعدها خزانه سریر را متصرف گردید و بعد از آن که"فیلان شاه" اعدام شد، بدین سبب این منطقه را به نام صاحب سریر نام نهاده اند و قصر کشورش نیز به"حورمرج" شناخته می شد که 12 هزار سپاهی داشته است و هر وقت خواستار آن بود که حمله ای را به مردم ساکن در دشت را دستور کار خود داشته باشد. بدین دلیل که توانایی آنرا داشت که بر آنان مستولی گردد و خود وی چون در کوهستان ساکن بود و آنان در دشت سکونت داشته اند، بدین سبب آنانرا تحت فرمان در آورد. در مورد این منطقه، دکتر جمال گوگچه می گوید: شاه صاحب سریر در گیلان بوده است. أبن خرداذبه در(المسالك ولممالك، ص 100- 101) براین تأکید دارد که صاحب سریر یا فیلان شاه در منطقه"باب الابواب" از توابع قفقاز سکونت داشته است. همچنین هرکدام از دکتر محمدجواد مشکور( ايران فی العهد القديم درص٤٩٣) و محمد حسن خان اعتماد السلطنه(مرآة البلدان در ج ص 160) به قدرت و حکمرانی فیلان شاه اشاره نموده اند که در حوالی سال 1184م. که دولت اتابک خورشیدی فیلی در غرب ایران، تأسیس گردید و بعداً نیز در سال 1598.م بدست شاه عباس اول صفوی از میان برداشته شد. بعد از آن نیز، والیان فیلی حکمرانی این منطقه را در ید خود گرفته اند و تا دوره ی رضاخان پهلوی فرمانروایی نموده اند. علاوه برآنان، کوردان(لران) فیلی در سالهای بین 1524 تا 1533.م حکومتی را در عراق را تأسیس و ریاست آن برعهده ی ذوالفقار نخود بود. این حکومت نیز توسط شاه طهاسب اول نابود گردید و در اواخر دوره حکومت شاه عباس، افراسیاب پاشا حکومت دیری فیلی را در بصره تأسیس نمود. در قرن 12 هجری"18 میلادی" کریم خان زند حکومت زند فیلی در ایران و بصره بجز خراسان را بنیاد نهاد و این خاندان در ابتدای قرن هیجدهم بدست قاجاریان منقرض گردیدند. در مدت حکمرانی زندیان فیلی، رهبری به نام"محمدخان فیلی" نام برآورد که با قدرت خود ثابت نمود، ارتش عثمانی را شکست دهد و فرمانده سپاه عثمانی را به نام"احمدپاشا" را ناچار نمود که از کرکوک عقب نشینی نماید و این رهبرکورد فیلی آنرا نیز ثابت نمود که می تواند مرزهای ایران را نیز حفاظت نماید. بعد از آن که"عمرپاشا" بغداد جرأت آنرا نداشت که به جنگ ادامه دهد، وی نیز سپاه خود را به سمت چولان برد. بطور کلی، نام فیلی در مراحل تاریخی پشت سرهم، دچار فراز و نشیبهای شد و بدلیل شرایط سیاسی، جغرافیایی و داخلی، برخی اوقات آشکار و برخی مواقع نیز به فراموشی سپرده شده است. برای نمونه، تمامی مرزهای در بین هردو امپراتوری عثمانی و ایران در سال 1049هجری(1639.م) در دوران سلطان مراد چهارم و شاه صفی الدین نوه شاه عباس اول مرزبند می گردد، این گونه نشان میدهد که هردو طرف در پیماننامه ی قصر شیرین به راه حلی تمام کننده برای مشخص نمودن مرزها نرسیده اند. بدنبال چندین پیماننامه و پروتکل که در مدت سه قرن در بین هردوطرف امضاء شد، بالاخره در 15رجب 1348برابر با 16/12/ 1929.م پیماننامه ای قطعی را به امضاء رساندند. در نتیجه ی این پیماننامه، اراضی فیلی در بین کرکوک از شمال، بصره در جنوب، بدون هیچ گونه نظرخواهی و پرسشی از کوردان (لران)فیلی به دولت جدید عراق ضمیمه گردیدند. بدین گونه میهن و خاک این بخش از ملت کورد، در بین هردو کشور ایران و عراق تازه تأسیس تقسیم گردید. از طرف دیگر سیاست تعریب یا روشن تر بگوییم، به اجبارعرب وارد نمودن بدین مناطق آغاز گردید. حقوقدان عباس العزاوی در( تاريخ العراق بين احتلالين ج ٢ ص١٧) به شیوه ای غیرمستقیم بدین اشاره می کند که وقتی که نام 12شهر کوردی به نام عماره عربی تغییر می یابد، می گوید: این شهر در سال 1278 هجری(1861.م) تأسیس گردید و مردمان آن از طایفه ی دوازده لور فیلی بوده اند. در داخل خاک ایران نیز کوهها و بلندهای زاگرس و آن قسمی که بدان می گویند"کبیرکوه" سبب آن گردید که جغرافیای این منطقه به دو بخش"پشت کوه" و"پیش کوه" تقسیم گردد. که قسم نختس آن پشت کوه در غرب این کوه واقع و قسم پشت کوه آن نیز در شرق این کوه قرار دارد. در دوران حاکمیت مغولان، پشت کوه به لوربرزگ نام نهاده شد و پشت کوه نیز به لور کوچک خوانده شد و نام لورستان کوچک نیز به لورستان فیلی نام نهاد شد. در دوران قاجار، دوباره نام قدیمی پشت کوه و پیشکوه بدین منطقه اطلاق گردید و در دوران رضاخان پهلوی نیز منطقه فیلی نشین به سه بخش به نامهای: لورستان، پشت کوه و ایلام نامگذاری گردید.
اما در دوره جمهوری اسلامی، نام ایلام به منطقه غرب کوه"کبیرکوه" چسپید و مناطق شرق نام لورستان را بر خود گرفتند...
سپس بعد از گذشت زمان، در این مناطق واژه فیلی کمرنگ، گستره این مناطق با نام طوایف ساکن یا رویدادهای بوجود آمده درهر حریمی جغرافیایی نامگذاری گردید. بدین گونه نیز، واژه ی فیلی به واژه ی نامأنوس در منطقه تبدیل شد
عده ای از نویسندگان ناشی، شروع به حاشا نمودن اصالت فیلی در منطقه نمودند. به تعبیری دیگر، خود آنان بسیار مدبرانه آنرا میدانستند، ولی به روی خود نمی آوردند، مگر در مقاصد سیاسی در برابر جناحها یا جهت گیریهایی آنرا بکارمی رفتند.
برخی این گونه ابراز می داشتند؛ ریشه فیلیان از رهبران فیلی است، که یکی از سران اسلامی،"ابا عبیده الجراح ثقفی" در جنگ معروف"جسر"(پل) به قتل رساند. این گفته در حالیست که بدون در نظر گرفتن مدت زمانی بعیدی که در بین اصالت و ریشه ی کهن فیلیان و تاریخ وقوع جدید جنگ"جسر"، این گونه نظراتی بیان می شود!.
بعضی دیگر هم، در رویا و فکر خود؛ واژه ی فیلی را مشتقی برگرفته از مبانی کلمه"فال- فیله- فیلوله" میدانند که به معنای انسان ضعیف و کم فهم می آید. درحالی که کوردان و از آنان کورد فیلی قبل از ظهور اعراب، در تاریخ نام آنان ذکر گریده است. براساس نظرات هرکدام از ابن خلدون در تاریخش و جعفر خیتال در مجموعه ای از نظرات خود آنرا عنوان نموده اند.
از جانب دیگر، واژه یا اصطلاحی یا لفظ کلمه ایی عربی نبوده است تا از زمره زبان عربی به شمار آید. در بسیاری مواقع، کلمه ای یا واژه ای معنایی زیبا و شیرینی دارد و در عین حال، همان واژه یا کلمه در زبان دیگری معنای زشت و ناپسندی را تفهیم می کند
محقق، زمانی که بخواهد به روشی صحیح و ریزبینانه، در مورد موضعی تحقیق کند؛ نباید فقط به فرهنگهای زبانی رایج تکیه کند تا به حقایق ریشه ی ملتها نایل آید. چون که میدانیم بسیاری از معانی کلمات در فرهنگها بی روح و مرز دارند وهیچگونه ارتباطی با مشخص نمودن ریشه ی ملت یا ملیتی ندارند.
برای مثال: طایفه ی یمنی وجود دارد که بدانها میگویند"الجذام". آیا این درست است که بگوییم، ریشه و اصالت این طایفه به بیماری جذام بر می گردد!؟. یا کلمه عراق، در فرهنگ لغت به معنای آن کف یا آب دهنی است که از دهن گزار می ریزد، آیا این گونه معنای پستی را می توان بر اصل عراقیان نهاد!؟. یا طایفه ی"کلب" که در حجازو یمن سکونت دارند و هر دو طایفه ی"کولیب" و"کیلاب" که از مجموعه ای عشیره ی ربیعه بن عامر بن صعصعه و طایفه ی"غنم" از عشیره"بین تغلب" بن وائل؛ آیا این ظلم و سبک شمردنی نیست که ریشه این طوایف معروف را به حیوانات بر گردانیم!؟.
از سوی دیگر، والی"حسین خان" به القاب گونانگون بسیار علاقه داشته است و القابی همانند: خان، والی، والی دشت و دریا را برای خود انتخاب نمود.
ولی بعدها از تمامی این القاب صرف نظر نمود و فقط لقب"فیلی" را بر خود نهاد تا یاد و نام نیاکان خود را در منطقه زنده نماید. این بود که مردم خوزستان به وی" والی فیلی" و به عشیره ی وی نیز فیلیان می گفتند. مناطق تحت فرمان او را نیز برخی اوقات سرزمین فیلی یا برخی مواقع قلعه فیلی نام برده اند. حتی بر مزار وی نوشته اند: حسین خان فیلی
بعد از او، نوادگانش نیز که حاکمانی در منطقه بوده اند لقب فیلی را بر خود نهاده اند. اگر واژه ی فیلی، معنای بدی داشت، این شخصیتهای بزرگ و دارای قدرت، این گونه لقبی را بر خود نمی نهادند!.
علاوه براین، شیخ"خزعل کعبی" مردم طایفه اش را اعراب فیلی نام برده است و محل زادگاه و مأوای خود را که به صورت منطقه ای مثلثی است و در بین شط العرب و رود کارون واقع می باشد را به سرزمین فیلیان نام می برد. حتی وی، آن قصر بزرگی را که برای خود بنا نهاد، به نام قصر یا کاخ فیلی بر آن نام نهاد
قبل از وی، برادرش"شیخ مزعل" نام فیلیی را بر زادگاه خود نهاد و زندانی نیز به نام فیلی داشت
دوباره می گوییم؛ اگر معنای فیلی، معنایی ناپسند و نامأنوس بود، این دو رئیس عشیره بزرگ عرب، نام فیلی را برای خود و سرزمین و دستگاه اداری قلمرو خود انتخاب نمی نمودند. این که می گویند؛ واژه فیلی به معنای انسان ضعیف و کم فهم است، بی اساس و فاقد ریشه ای معنایی است. بدین دلیل که فیلیان، قسمی از ملت کورد می باشند و ریشه ای عمیق در تاریخ دارند و یکی از ملتهای بسیاری کهن این خطه می باشند.
در مورد سرشماری کوردان فیلی، آنچه که واقعیت دارد اینست که تا کنون سرشماری واقعی از آنان به عمل نیامده است. ولی مستشرق معروف"هوگوگروته" زمانی که از لوران سخن می گوید، تعداد آنها را یک چهارم تمامی مردم ایران تخمین میزند.
دکتر"اسکندر امان اللهی" نیز تعداد آنان را در ایران به سه میلیون نفر تخمین میزند. اگر تعداد کوردان(لران) فیلی در عراق، کشورهای عربی، افغانستان و سایر کشورهای را به حساب بیاوریم، شمار جمعیتی آنان به ده میلیون نفر خواهد رسید. این نیز، بجز در نظر گرفتن، آن فیلیان ساکن در اورپا یا آن گروه هایی بزرگی است که بدلایل امنیتی و حیاتی در میان ملتهای دیگر استحاله شده اند(البته این با منطق جور در نمی آید، زمانی که نویسنده ای براساس آخرین سرشماری، تمامی ملت کورد را 23 میلیون تخمین می زند و ما بگوییم؛ کوردان فیلی نیمی از ملت کورد را تشکیل میدهند).
در پایان می توانیم بگوییم؛ که کوردان(لران) فیلی از چندین: عشیره، طایفه وخاندان تشکیل شده اند که مهمترین آنان لک، کوردلی، ملکشاهی، علی شیروان، قیتول، ارکوازی، بولی، کلاوای، شوهان، مالیمان، زنگنه، کلهور، بختیاری، زند، سوره میری، ممسنی، جنگی، پاپی، کهکهویله و بویراحمد، میش خاص، حسنوند، پیرانه وند، کاکه وند، خزل، دوسان، موسی، زوری، باوهوه لارت، هنی منی، قازی، قره لس، آلیوی، مافیف ریزه وندف امرایی، پنج ستون، زرگوش، تولابی، سلیورزی، شول، قائد رحمه، وکاکا و ده ها عشیره و طایفه ی و خاندان دیگر که براساس توان در جای خود از آن بحث خواهیم نمود
