حسینقلی خان، فرزند حیدر علی خان از پسران والی حسن خان فیلی، معاصر فتحعلی شاه قاجار است.پس از مرگ حسن خان والی، میان فرزندانش بر سر تصدی مقام والیگری و تسلط بر پشتکوه، نزاع و درگیری سخت روی داد و سه برادر به نامهای حیدر علی خان، عباس خان و علی خان با هم ادرگیر شده و سرانجام با مداخله و وساطت حکومت مرکزی، ابتدا علی خان و سپس عباس خان، به عنوان والی لرستان پشتکوه انتخاب شدند اما، نزاع و درگیری از بین نرفت و به تقسیم پشتکوه بین سه برادر انجامید.حیدر علی خان در ده بالا(حسین‏آباد بعدی)مستقر شد، علی خان، دهلران و مناطق جنوبی ایلام فعلی را اشغال کرد و عباس خان نیز در مناطق مهران و منصور آباد مستقر شد.بدین صورت نواحی مختلف پشتکوه بین برادران به نام ولات ثلاثه تقسیم شد. 

حسینقلی خان فرزند بزرگ حیدر علی خان بود که علیه پدر خود دست به اقداماتی زد و مجبور شد از خشم پدر به نواحی بین‏النهرین پناه ببرد و در آنجا به صورت متواری زندگی کند اما مرگ حیدر علی خان و تسلط عباس خان(برادر حیدر علی خان)بر ده بالا باعث شد که به مقر حکومت پدر خود در ده بالا برگردد و عموی خویش را متهم به دستبرد در اموال پدر و تعدی به حرم او سازد اما قدرت مقابله با عموی خود را نیافت و مجددا بسوی خانقین و مندلی فراری شد در این زمان که خاندان والی بر اثر دسیسه‏های درون خانوادگی و نزاع داخلی از هم پاشیده شده بود لطفعلی خان بالاوند 1 که در منطقه هلیلان نفوذ و اقتدار بهم زده بود و با عباس خان عموی حسینقلی خان خصومت داشت از فرصت استفاده کرد و گویا لطفعلی خان که در این زمان سودای تسلط بر مناطق پشتکوه را در سر می‏پرورانده است به طرفداری از حسینقلی خان فرزند متواری حیدر علی خان پرداخت. وی با این کمک می‏خواست حسینقلی خان را تحت نفوذ و حمایت خویش در آورد و راه تسلط خود را بر پشتکوه هموار سازد اما حوادث بعدی نشان داد که حسینقلی خان بر خلاف آنچه که لطفعلی خان پنداشته بود نفوذناپذیر است.

خان بالاوند با اعزام چاپار به خانقین و مندلی، حسینقلی خان متواری را یافته و با اعانه مالی و کمک نظامی به وی او را علیه عباس خان برانگیخت. حسینقلی خان با تسلط بر ده بالا مقر حکومتی عموی خود را شکست داد و سپس با تسلط بر مناطق جنوبی پشتکوه، دهلران صیمره را نیز به تصرف خود درآورد و پشتکوه را متحد و یکپارچه کرد.اقتدار و نفوذ و تسلط وی بیش از انتظاری بود که خان بالاوند داشت و به همین دلیل براحتی توانست (1)بالاوند از طوایف لرولک ساکن در دره حاصلخیز هلیلان، که از زمان فرمانروایی کریم خان زند بر این منطقه تسلط یافتند و لطفعلی خان از اعقاب بالاخان، جد طایفه مزبور است.

اقتدار خود را تا تختگاه خوانین بالاوند نیز توسعه دهد و کم‏کم با تسلط بر لطفعلی خان و سپس فرزندش، امامقلی خان، هلیلان را نیز به قلمرو حکومت خود اضافه کند و برای نخستین بار از حدودی که قاجارها در اختیار آنها گذاشته بودند تجاوز کرده و دره حاصلخیز هلیلان را به تصرف در آورد و بعدها با پیوندهای خانوادگی با خاندان لطفعلی خان، منطقه هلیلان به نوادگانش یعنی فرزندان آخرین والی پشتکوه(غلامرضا خان ابو قداره) علیرضا خان و عبد الحسین خان ابو قداره رسید اما، نزاع و درگیری برای مالکیت دره طلایی هلیلان هنوز در میان خاندان ابو قداره و لرهای پشتکوهی با مردم اصلی منطقه یعنی طوایف مختلف بالاوند جریان دارد و مسئله اصلاحات ارضی و تقسیم اراضی نیز نتوانست ادعای اهالی هلیلان و مردمان سرسخت و کوهستان نشین راجیوند را اقناع کند.

حسینقلی خان و ناصر الدین شاه

حسینقلی خان والی که تمام زمامداریش درلرستان پشتکوه در عهد ناصر الدین شاه سپری شد پیوند خاصی با حکومت قاجارها برقرار کرد وی با تسلط بر پشتکوه به عنوان یک منطقه مرزی که همیشه مورد تعرض دشمن ملی و مذهبی بود وحدت و آرامش خاصی در منطقه کوهستانی لرستان پشتکوه ایجاد کرد، تا پیش از وی مناسبات حسن خان والی با دربار قاجار همراه با کشمکش و دشمنی بود اگرچه او در مسئله شورش ملای بارانی  و بعضی تجاوزات عثمانیها به دولت قاجاریه کمکها کرد، اما اساسا به دلیل اینکه فتحعلی شاه قلمرو او را به پشتکوه محدود کرده بود با حکومت مرکزی سر ناسازگاری داشت و همچنین فتحعلی شاه نیز از حسن خان والی عصبانی بود.کوششهای محمد علی میرزا دولتشاه، برای ایجاد مناسبات دوستانه بین شاه و والی با مرگ ناگهانی محمد علی میرزا بر باد رفت و حتی خود دولتشاه هنگام مرگ به حسن خان والی توصیه کرد که قبل از مرگ وی لشکرش را ترک گوید مبادا که بعد از مرگ وی به وسیله عوامل پدرش خطری متوجه او بشود. 

با تسلط حسینقلی خان بر پشتکوه و تصدی مقام والیگری مناسبات، شاه و والی صورت دیگری به خود گرفت.لیاقت حسینقلی خان در انتظام پشتکوه و حتی قدرت او در امنیت بخشیدن به ایالات و ولایات همجوار پشتکوه و نیز اقتدار بی‏نظیر وی در دفع تجاوزات عثمانیها باعث جلب اعتماد ناصر الدین شاه شد و بهمین دلیل او را در منطقه پشتکوه آزاد گذاشته بود و سعی می‏کرد که سببی برای ایجاد کدورت پیش نیاید، اما گاهی، علی الخصوص وقتی که فرزند جسور و خشن ناصر الدین شاه، ظل السلطان، حکمران مناطق لرستان و خوزستان و اصفهان شد، مناسب دید با استفاده از اقتدار فرزندش زهر چشمی از او بگیرد.زیرکی و خشونت ظل السلطان در سرنگونی اشخاصی مانند، حسینقلی خان بختیاری و دیگر سرکردگان محلی، ابو قداره را ناچار ساخت در هنگام گشت و گذار ظل السلطان در خطه لرستان، رشید خان وزیر خود را به استقبال وی بفرستد و به وی هدایایی تقدیم و اعلان بندگیا و رعیتی کند.ظل السلطان نیز از وی برای سرکوب دیگر یاغیان و فراریان کمک گرفت و پس از انتظام امور لرستان و کرمانشاه و خوزستان به تهران بازگشت و در این سفر به اجبار و اصرار، حسینقلی خان ابو قداره و فرزندش غلامرضا خان را با خود برای دیدار با ناصر الدین شاه به تهران برد.  حسینقلی خان به همراه فرزندش غلام رضا خان، با ناصر الدین شاه دیدار و در مجلس عروسی یکی از شاهزادگان قاجار شرکت کرد.در زمینه این سفرحسینقلی خان به تهران، قصه‏های افسانه مانند بسیاری در اذهان مردم منطقه رواج یافته پس از چندی اقامت در تهران، ظل السلطان پدر و پسر را همراه خود به اصفهان برد و در آنجا با گروگان گرفتن غلامرضا خان به عنوان وثیقه، حسینقلین خان ابو قداره را به پشتکوه روانه کرد. 

زمانی که عبد الله میرزا حشمت الدوله نیز حکمران لرستان بود حسینقلی خان ابو قداره همکاریهای بسیاری با وی برای انتظام امور خوزستان و لرستان به عمل آورد و با یاغی شدن طوایف سگوند،  بیرواند و دیرکوند، حسینقلی خان با تجهیزات نظامی که از مرکز برای وی ارسال شده بود و نیز با بهره‏گیری از نیروهای خود به تنبیه اشرار و یاغیان این طوایف پرداخت تا جاده‏های تجاری و زیارتی خطه لرستان و خوزستان را امنیت ببخشد.پس از تنبیه طوایف متمرد از طرف ناصر الدین شاه دستخطهایی صادر شد و از اقدامات حسینقلی خان صارم السلطنه تجلیل به عمل آمد. وی از طرف ناصر الدینشاه به لقبهای صارم السلطنه، سردار اشرف و نیز منصب نظامی امیر تومانی نایل آمده بود و خلعتهایی از طرف ناصر الدین شاه از جمله یک قبضه شمشیر مرصع و سر دوشی امیر تومانی به او اهدا شد،  وم همچنین به فرزندش غلامرضا خان لقبن فتح السلطنه اعطا گردید و فرزند دیگرش به نام علیرضا خان را ملقب به شهاب السلطنه یا شهاب الدوله کرد.به قول مؤلف افضل التواریخ، حسینقلی خان ابو قداره تا آنجایی که حکومت نسبت به وی تعدی نمی‏کرد، مالیات خود را می‏پرداخت و خدماتی نیز انجام می‏داده است 5 و به قول کرزن وی تنها سرکرده‏ای بود که به استثنای امیر قائن، بیش از دیگر تبعه سلطان، وضعی قرین استقلال داشت و نیز برجسته‏ترین سرکرده مرزی ایران است که قادر است، 000''''30 سرباز بسیج کند.

منبع:http://kor-lor.blogfa.com/post-9.aspx



تاريخ : شنبه چهارم تیر ۱۳۹۰ | 19:12 | نویسنده : شوهانی-عموزاده-رشنوادی-حیدری-پیریایی |
.: Weblog Themes By VatanSkin :.