هرکسی کو دور ماند از اصل خویش         باز جوید روزگار وصل خویش 

مقدمه:

 هویت قومی ساکنین شهر ایلام در نیم قرن اخیر دچار تغییراتی شده است .مردمان شهر ایلام که بیشتر به خاندانهای لُرتبار رشنوادی ، پیرحیاتی ، حیدری و...تعلق دارند با تغییر گویش هویت لُری را رها کرده و برای خود هویت کردی قائل شده اند.در این نوشتار نادرست بودن این کار یعنی جایگزینی یک "ناخود "به جای "خود "را بدور از تعصب مورد بررسی قرار داده و آسیب شناسی می کنیم.در این بحث ابتدا مفاهیم مهمی مثل هویت ، قومیت ،  انواع مختلف هویت،  هویت قومی ، ضرورت پرداختن به هویت قومی،عناصر هویت قومی،  ازخود بیگانگی  و راهکارهای درمانی ازخود بیگانگی مورد بحث قرار میگیرد و در نهایت در قالب نتیجه گیری مباحث مطرح شده به هویت قومی لرتباران شهر ایلام ربط داده شده و بر اهمیت بازگشت آنها به خویشتن واقعی  یعنی هویت لُری خود تاکید می شود.

 

تعریف هویت

 پرسش از هویت، پرسش حساسی است. با این پرسش به دنبال چیزی ناپیدا می گردیم که گمان می رود در نهایت توضیح دهنده ی بسیاری از پیدایی ها باشد. بر این اساس، هویت همچون یک راز است؛ رازی که اگر فاش شود یکباره چرایی ِ کنش ها و واکنش ها در یک خطه ی فرهنگی آشکار می شود. هويت قومی، يكي از دغدغه‌هاي مهم جوامع امروزي است كه براي شناسايي خود و ديگران در تقويت و تحكيم آن همت گماشته و آن را عامل همبستگي افراد و گروههاي پراكنده جامعه‌ مي‌دانند.

  هويت(Identity) درواقع، فرايند پاسخ‌گويي آگاهانة هر فرد يا قوم يا ملت به پرسشهايي از چيستي و كيستي خويش است. از گذشته و اينكه چه كسي بوده و متعلق به كدام گروه قومي، ملي، مذهبي و نژادي است؟ داراي چه فرهنگ و تمدني بوده و در فرايند توسعه جهاني چه سهم و نقشي داشته و امروز صاحب چه جايگاه و منزلت فرهنگي، سياسي و اقتصادي در نظام جهاني است. علي‌الطايي مي‌نويسد: «هويت، عبارت است از مجموعه خصوصيات و مشخصات اساسي اجتماعي، فرهنگي، رواني، فلسفي، زيستي و تاريخي همسان كه به رسايي و روايي بر ماهيت يا ذات گروه، به معناي يگانگي يا همانندي اعضاي آن با يكديگر، دلالت كند و آنان را در يك ظرف زماني و مكاني معيّن به طور مشخص و قابل قبول و آگاهانه از ساير گروهها و افراد متعلق به آنها متمايز سازد.»
بنابراين، هويت مجموعه خصايلي است كه موجب تمايز يك فرد از هم نوعانش شده و تعلق او را به گروه خاص بيان مي‌دارد و ارزشهاي او را از ارزشهاي ديگران متمايز ساخته و هويت جمعي او را تعريف مي‌كند. به تعبير احمد اشرف:«هويت به معني هستي و وجود است؛ چيزي كه وسيله شناسايي فرد باشد؛ يعني مجموعه خصايل فردي و خصوصيات رفتاري كه از روي آن فرد به عنوان يك گروه اجتماعي شناخته شود و از ديگران متمايزگردد.» به تعبير ديگر، هويت، مجموعه خصايل و مشخصاتي است كه «ما» را از «ديگران» مشخص و متمايز مي‌سازد. هویت درلغت یعنی هستی، وجود وحقیقت شیء یا شخص که مشتمل برصفات جوهری است وآنچه که موجب شناسایی یک شیء یا شخص می شود. دراصطلاح عبارت است ازمجموعه ویژگی ها ومشخصات فردی واجتماعی واحساسات واندیشه های مرتبط که فرد آنها را ازطریق توانایی کنش متقابل با خود وبا یافتن تصوراتی ازخود به دست می آورد ودرجواب سوال«من کیستم ؟» ارائه می دهد. به طورکلی، آگاهی فرد ازوجود خود یکی ازمشخصه های مهم هویت است.

انواع هویت

با توجه به ابعاد گسترده هویت، میتوانیم موضوعات متعدد را ازیکدیگرتفکیک نماییم: «هویت فردی» به مشخصاتی اشاره دارد که فرد به عنوان یک شخص منحصربه فرد ومتفاوت ازسایر افراد جامعه، آنها را به خود منتسب می کند. درهویت فردی، «من» درمقابل دیگران قرارمی گیرد وتفاوت هایی که فرد با دیگران دارد، آشکار می شود وباعث احساسات وعلایق خاصی درفرد می گردد. درکنارآن «هویت جنسی» قراردارد. «هویت اجتماعی» یک فرد به ویژگی ها واندیشه هایی اشاره می کند که فرد آنها را ازطریق اشتراک اجتماعی وعضویت درگروه ها ومقولات اجتماعی کسب می کند. این گروه ها ومقوله ها شامل نژاد، مذهب، قومیت، ملیت، جنسیت وغیره می شود. «هویت ملی» به مشخصات وویژگی هایی گفته می شود که یک جامعه را ازجوامع دیگرمتمایزکرده ودر جامعه نوعی انسجام کلی ایجاد می نماید. ازنظرعلوم اجتماعی زبان مشترک ، دین مشترک وآداب وسنن مشترک، عناصراصلی هویت ملی را تشکیل می دهد. «هویت فرهنگی» احساس تعلق به جامعه است، به طوری که دررفتارتاثیرگذاشته واعضای یک گروه را ازاعضای دیگرگروه ها متمایزمی نماید. به عبارت دیگر، هویت فرهنگی احساس همبستگی به جامعه وفرهنگ آن است ،به طوری که دررفتاراعضا تاثیرگذارد. فرد درمقابل هنجارها وارزش های جامعه خود احساس تعهد وتکلیف کرده، درامورمختلف آن مشارکت جسته وانتظارات جامعه را ازخود پاسخ می دهد. درتوضیح «هویت دینی» باید گفت که هویت هر کسی که درهرکجای عالم خاکی زندگی می کند، درچارچوب مفاهیم والای مذهبی باید جستجووارزیابی شده ومعنی پیدا کند. جوان برای هویت یابی خود، حضورجهان بینی ونقش آن را درزندگی فردی واجتماعی خود، مد نظرقرارداده، درنتیجه مسیرترقی و تکامل به سوی اهداف متعالی را درسرلوحه عملکرد روزانه خود قراردهد.

ضرورت پرداختن به هویت قومی

در عصرآشوبناك كنوني و در عرصة تحولات سريع سياسي، فرهنگي، صنعتي و اقتصادي امروز، هويت ملي-قومی، از ضروري‌ترين مفاهيمي است كه مي‌تواند گروههاي مختلف يك جامعه را حول يك محور جمع نموده و به سوي اهداف مشخص و فرداي بهتر هدايت نمايد. تنش‌ها را به همدلي و همبستگي، و بي‌ميلي و بي‌رغبتي را به تلاش و تكاپو تبديل نموده و با همبستگي و وحدت ملي-قومی، توسعه و شكوفايي را به ارمغان آورد.بنابراين، بحث از هويت ملي یا قومی، از يك‌سو، داشتن تعريفي از خود است كه از مقدمات انسان بودن است، و از سوي ديگر، شناسايي«ما»ي ملي است. چنانچه تكليف اين «ما» در ميان يك گروه يا يك ملت معلوم باشد و در بارة حدود و ثغور آن اجماع نظر كلي حاصل شود، ضمن احساس اعتماد به نفس، آثاري در پي‌دارد كه به برخي از آنها اشاره مي‌گردد

۱- احساس اين هويت و دلبستگي به اين «ما» هرچه در ميان افراد جامعه، قوي‌تر باشد، بهتر مي‌تواند جلو نفوذ فرهنگ بيگانه و استحاله شدن افراد جامعه در آن فرهنگ را بگيرد

2- احساس هويت ملي -قومی مي‌تواند سبب همبستگي و وحدت ملي-قومی شود.

 بنابراين، هويت ملي -قومی از محوري‌ترين مفاهيم جوامع سياسي امروز و محصول خود شناسي فردي و گروهي است و به همين جهت است كه فلاسفه مي‌گفت «خود را بشناس» و در روايات اسلامي هم آمده است كه «هركه خود را شناخت خدايش را شناخته است». در واقع، انساني كه از خود تعريفي ندارد و يا جامعه‌اي كه از خود برداشت كلي ندارد، عملاً واحد از هم گسيخته، نا منسجم و از خود بيگانه است.

تعریف قومیت

با توجه به پيچيدگي مفهومي واژه «قوميت» تعاريف و نظريه‌هاي مختلفي بر مبناي متغيرهاي گوناگوني از اين مفهوم اهمچون سنت‌ها، هنجارها، باورهاي مشترک و ساير معيارهايي که تمامي اعضاي آن گروه به‌نوعي به آن مقيد و متعهد بوده يا بايد باشند صورت مي‌گيرد و اين قواعد و چارچوب‌هاي پيوند دهنده ايستا نبوده و مي‌توانند در درون گروه دچار تغيير گردند بي‌آنکه الزاما موجبات تضعيف يا تخريب حس يکپارچگي، تعلق و هويت جمعي گروه پديد آيد.رائه شده‌اند. مهم‌ترين خصوصيات يک قوم را نياکان مشترک، سرزمين مشترک، زبان مشترک، فضاهاي مشترک زيستي، رسوم و آداب مشترک، ارزش‌هاي مشترک، احساس تعلق به يک گروه واحد معرفي مي‌نمايد (برتون ، ترجمه فکوهی، 1380 ؛فکوهی و عیاری،۱۳۸۸)

 به‌طور کلي با استناد به تعاريف و نظريات مختلف از واژه قوميت مي‌توان گفت که قوميت يکي از صورت‌هاي سازمان‌دهي و معنابخشي به «خود» در مقابل «ديگري» در اجتماعات بشري است. سازماندهي‌اي که بر مبناي قواعد يا رمزهايي همچون سنت‌ها، هنجارها، باورهاي مشترک و ساير معيارهايي که تمامي اعضاي آن گروه به‌نوعي به آن مقيد و متعهد بوده يا بايد باشند صورت مي‌گيرد و اين قواعد و چارچوب‌هاي پيوند دهنده ايستا نبوده و مي‌توانند در درون گروه دچار تغيير گردند بي‌آنکه الزاما موجبات تضعيف يا تخريب حس يکپارچگي، تعلق و هويت جمعي گروه پديد آيد.

عناصر و مؤلفه‌هاي هويت قومی

عناصر و مؤلفه‌هاي هويت قومی یا ملی برخي از انديشمندان سنتي در علوم سياسي، اجتماعي و جغرافيا، عنصر ويژه‌اي از عناصر تشكيل دهندة هويت ملي را اصل دانسته‌اند. در جغرافيا، «سرزمين مشترك» و «تاريح مشترك» اصل تلقي مي‌گردد؛ و در علوم اجتماعي، «زبان مشترك» و «دين مشترك»؛ و در علوم سياسي بر«ساختارسياسي مشترك» و «ملت و مليت» تكيه و تأكيد مي‌گردد. در حالي كه «هويت ملي» پديده‌اي است مركب از همة اين عناصر و عناصر ديگر، همانند زبان، هنر، آداب و رسوم.

مفهوم از خودبيگانگى

واژه «alienation» كه در زبان فارسى غالبا به «از خودبيگانگى» ترجمه شده است، در فلسفه غرب سابقه طولانى دارد. ريشه اين اصطلاح كلمه لاتينى «alius» به معناى «ديگر» است. پسوندen در زبان لاتينى صفت ساز است. بنابراين، «alien» به معناى منسوب به ديگرى است. از صفت alienفعل alienate ساخته شده است، به معناى «از آنِ شخص ديگر كردن» يا به عبارت واضح تر، «انتقال به غير». سپس از اين كلمه، اسم فعل alienationبه معناى «انتقال به غير» (اليناسيون) ساخته شده است. مورد استعمال اصلى آن مناسبات حقوقى است به معناى سلب حقى از يك شخص و انتقال آن به شخصى ديگر. اما با گذشت زمان، اين مفهوم آن قدر توسعه پيدا كرده، كه در جامعه شناسى، روان شناسى، فلسفه و حتى روان پزشكى كاربرد دارد. در روان شناسى و روان پزشكى، اليناسيون عبارت است از حالت ناشى از اختلال روانى يا به اصطلاح، «روانى» بودن. البته اين معنا نيز با مفهوم حقوقى كلمه ارتباط دارد؛ زيرا از يك سو بيمار روانى، شخصى است كه سلامت عقل خود را از دست داده است (عقل از او سلب شده است)، و از سوى ديگر، قانون پاره اى از حقوق چنين شخصى را سلب مى كند و به ولىّ يا وارث او انتقال مى دهد. اين همان مفهوم قضايى «حجر» است. بنابراين، «فرد الينه» از جهت قضايى معادل «محجور» خواهد بود. البته قرآن كريم به اين اندازه نيز اكتفا نمي كند و در آيات ديگر، «خسران نفس» (يا همان «ازخود بيگانگي») را بزرگ ترين خسران ها و زيانكاري ها معرفي مي فرمايد:«قل ان الخاسرين الذين خسروا انفسهم.» (زمر-15)بگو به راستي زيانكاران واقعي كساني هستند كه «خود» را باخته اند. انسان دراين حال، «ناخود» («خود» طبيعي) را خود مي پندارد، به گفته مولوي: اي كه در پيكار «خود» را باختهديگران را تو ز «خود» نشناخته استاد مطهري دراين خصوص اشاره مي كنند:«... انسان احياناً «خود» را با «ناخود» اشتباه مي كند و «ناخود» را «خود» مي پندارد و چون «ناخود» را «خود» مي پندارد، آنچه به خيال خود براي خود» مي كند، در حقيقت براي «ناخود» مي كند و «خود» واقعي را متروك و مهجور و احياناً منسوخ مي سازد.»

تشبيه و تفسير مولوي در ابيات زير با كلام وي مطابقت دارد:

 در زمين ديگران خانه مكن     

كار خود كن كار بيگانه مكن

كيست بيگانه، تن خاكي تو  

 كز براي اوست غمناكي تو

تا تو تن را چرب و شيرين مي دهي

 گوهرجان را نيابي فربهي گرمي

ان مشك، تن را جا شود        

 وقت مردن گند آن پيدا شود

مشك را بر جان بزن بر تن ممال    

مشك چه بود نام پاك ذوالجلال

 ازخود بیگانگی فرهنگی

دکترشریعتی‌مهمترین نوع از خود بیگانگی را الیناسیون فرهنگی‌می‌داند. یعنی اینکه وقتی فرهنگ جامعه ‌های در درون جامعه دیگر وارد شود تحمیل یا جذب شود به آن الینا سیون فرهنگی می گویند به عبارتی حلول فرهنگ بیگانه در درون فرهنگ داخلی.

درمان از خود بيگانگي

دکتر شریعتی معتقد است که راه حل از خود بیگانگی، بازگشت به خویشتن و خود باوری است « بازگشت به خویش به این معنی نیست که از زمان حال رو برگردانیم، به آینده پشت کنیم ، و از هر جه نوا ست متعصبانه بگذریم.این بازگشت به خویش احیای سنتهای بومی و محلی و بدوی و جمع آوری و تظاهر به خرافات عمومی و سنتهای پوسیده انحرافی و متحجر و عقب مانده ارتجاعی نیست . دعوت بازگشت به خویش از اصالت انسان یا اومانیست به بومی گری قومی و خود پرستش تنگ نظرانه و متعصبانه نژادی نیست یک حرکت ارتجاعی نیست بلکه، یک نهضت پیشرو و مترقی و آگاهی بخش ماست».(شریعتی،ص281). شریعتی بازگشت به خویش را مبتنی بر دو اصل می داند: «آشنایی با خویش»و«ایمان به خویش». در درجه اول انسان بایستی فرهنگ ملل دیگر و متد صحیح برای شناخت آنرا بشناسد. در ثانی ترفندهای استعمار فرهنگی را بشناسد. درنهایت بایستی در حفظ و تقویت زبان ملی خود بکوشد.

  براي جلو گيري از سقوط در ورطه ي از خود بيگانگي و نيز نجات از آن، پس از تنبه و خارج شدن از غفلت، بازنگري نقادانه همراه با تقوا نسبت به گذشته ي سودمند است. اگر فرد يا جامعه اي در اعمالي که انجام مي دهد بازنگري نکند، در بعد فردي محاسبه ي نفس نداشته باشد، در بعد اجتماعي از فرهنگ خود و بيگانه اطلاع کافي نداشته باشد و در باب شيوه و ميزان نفوذ فرهنگ بيگانه در فرهنگ خودي بازنگري و بازشناسي نداشته باشد، امکان فاصله گرفتن از هويت واقعي بسيار زياد است و اين فاصله گرفتن مي تواند آن قدر پيش رود که به نسيان خود و فرهنگ خودي و از خود بيگانگي بيانجامد و راه نجاتي براي از خود بيگانگي او متصور نيست.

دانشمندان علوم اجتماعي براي نجات انسان از معضله ي از خود بيگانگي گفته اند: انسان پس از توجه به اينکه دچار از خود بيگانگي شده، بايد گذشته ي خويش را بازنگري و بازسازي کند. او نمي تواند با تصميم بر توجه به خويش از هم اکنون، بدون توجه به گذشته، معضل خويش را حل کند.

 نکته ي مهم آن است که شايد در گذشته انسانها يا جوامع، خود براي خويش برنامه ريزي مي کردند و خود را از معضل از خود بيگانگي نجات مي دادند و يا دچار از خود بيگانگي مي ساختند، ولي امروزه در عين آن که انتخاب آزادانه انسانها به جاي خود محفوظ است، نوعا ديگران براي انسانها يا جوامع برنامه ريزي مي کنند، و اين مسأله همان مسأله تهاجم فرهنگي است که يکي از مسائل روز ماست.

 نبايد تصور شود که وقتي ما از خود غافليم و در جا مي زنيم، طرح توطئه اي در کار نيست. در دهکده ي جهاني ما همواره گروههاي اجتماعي، احزاب سياسي و عوامل استثمارگر و قدرت هاي سلطه خواه، به خاطر اهداف مادي خويش در انديشه ي طرح توطئه براي دستيابي به اهداف خويش و بهره گيري از افراد و جوامع مختلف در راستاي آن هستند و بسيار ساده انديشي است که تصور شود آنان به دليل آرمانهاي انساني و حقوق بشر و هدفهاي انسان دوستانه سر ستيز يا صلح با جوامع و انسانهاي ديگر را دارند.

 بنابراين، از خود بيگانگي گاه به دست خود و گاه با غفلت خود و طرح و برنامه ي ديگران صورت مي پذيرد. انسان گاه خود، موجود ديگري را به جاي خود مي نهد و از خود بيگانه مي شود و گاه از خود غافل مي شود و ديگران براي او خودي تعيين مي کنند و در فکر استثمار او بر مي آيند و براي او، خود متناسب با اهداف خودشان را تعيين مي کنند. در امور اجتماعي نيز جامعه اي که از خود غافل شود، استثمارگران در صدد تعيين هويت فرهنگي او بر مي آيند و به او الگو مي دهند. پس به همان ميزان که از خود بيگانگي فردي زيان بار است، بي هويتي فرهنگي و اجتماعي نيز زيان بار است و براي نجات از اين دو آسيب بزرگ، لازم است هويت واقعي فردي و جمعي خود را بشناسيم و همواره مراقب آن باشيم:«يا أيها الذين آمنوا عليکم أنفسکم لا يضرکم من ضل اذا اهتديتم» اي کساني که ايمان آورده ايد، به خودتان بپردازيد و مراقب خويشتن باشيد هرگاه شما هدايت يافتيد آن کس که گمراه شده است به شما زياني نرساند.

 نتیجه گیری

لذا آگاهی داشتن از اصالت و هویت قومی و تلاش جهت حفظ و پرباری آن در کنار پرورش حس دوست داشتن سایر اقوام و افراد متعلق به قومیتهای دیگر را می توان یکی از ویژگی های افراد سالم دانست.برعکس؛الینه شدن ،ازخود بیگانگی و پافشاری بر هویت دروغین، کاهنده جایگاه فردی،خانوادگی و قومی و نشانه عدم عزت نفس و حتی بیماری روانشناختی است.

عده بسیاری از خاندانها و ساکنین شهر ایلام نظیر رشنووادی ها ،پیرحیاتی ها،حیدری ها و.......با آنکه زبان و گویششان تغییر یافته است ولی متعلق به قوم بزرگ و تاریخ ساز لُر بوده و دارای ریشه مشترک با ایلات بزرگ لرستان می باشند که در کنار برادران کرد تبار سالیان سال است با صلح و صفا روزگار می گذرانند.

ما بعنوان کسانی که به این خاندانها و طوایف تعلق داریم معتقدیم که همانطور که در سطح هویت فردی اگر کسی به جای نام و نام خانوادگی خود ، نام و نام خانوادگی شخص دیگری را برای معرفی خود ابراز کند و مورد استفاده قرار دهد او را نابهنجار و حتی دیوانه میخوانند؛اگر ما در سطح هویت قومی بخواهیم خود را با نام و هویتی که نیستیم معرفی کنیم کاری بسیار زشت و بیهوده انجام داده و در واقع مرتکب توهین به خود و تبار و اجدادمان شده ایم.

علاوه بر این تجربه نشان داده است که این کار ما یعنی رها کردن هویت لُری و تلاش برای کسب هویت کردی جزء تحقیر برای ما ثمره ای دیگر در بر نداشته است. حاصل این 50 سال کار اشتباه ما آیا جزء این بوده که عده ای با دید توهین آمیز چه رودررو و چه پشت سر ما را مهاجرین لر می خوانند در صورتی که ما لرها پیش از بسیاری از طوایف کردتبار در ایلام حضور داشته و ایلام را سرزمین آبا و اجدادی خود مان میدانیم.

آری 50 سال است که ما این کار ناشایست را شروع کرده ایم. تا قبل از آن هویت فرهنگی و زبان و گویشمان لُری و هویت قومیمان هم" لُر" بوده است پدربزرگها و مادربزرگهای ما لُری تکلم میکرده و در عروسی ها "سیت بیارم" لری میخوانده اند و "دو پا" و "سه پا" و "سنگین سماع" لُری می رقصیده اند و از آوازهای لُری "کوچکله شیرازی"و "علیدوستی" لذت می برده اند. هیچ وقت در ذهن پدران و اجداد ما نمی گنجیده است که روزی فرزندانشان زبانشان را تغییر داده و هویت قومی خود را انکار کنند.مطمئنأ انکار هویت قومی اگر تا صد سال دیگر هم تداوم داشته باشد کاری عبث و بیهوده است و ما را به آنچه که نیستیم یعنی "کرد" تبدیل نخواهد کرد . ما باید تلاش کنیم چیزی که هستیم باشیم یعنی"لُر" باشیم.

بر اساس عناصر هویت قومی که ذکر شد هویت قومی ما کاملأ لری بوده چون ما با مردمان لُر دارای اجداد مشترک،فرهنگ مشترک،سرزمین مشترک،تاریخ مشترک ،دین و مذهب مشترک هستیم.پس بیاید بعد از کسب آگاهی و پی بردن به اینکه از ۵۰ یا ۶۰ سال پیش تا تا الان ما با نامی دروغین خود را معرفی کرده ایم برای ممانعت از تداوم این کار نابهنجار اقدامی عملی انجام داده و عملکرد نامناسب قبلی خود را تصحیح نماییم.

با توجه به اینکه از خود بيگانگي گاه به دست خود و گاه با غفلت خود و طرح و برنامه ي ديگران انجام میگیرد:

پس بیایید

دست از غفلت خود برداریم و  طرح و برنامه  دیگران را خنثی کنیم

پس بیایید

 پس از آگاهی از  هویت واقعی قومی خود ،گذشته ي خويش را بازنگري و بازسازي کنیم

پس بیایید

"با خویشتن لُریمان" آشنا شویم و به "خویشتن لُریمان"ایمان داشته باشیم

پس بیایید

در زمين ديگران خانه مكنیم

كار خود كنیم و كار بيگانه مكنیم

پس بیایید

"ناخود" را با  "خود" اشتباه نگیریم و "خود واقعیمان" را بازیابی کنیم و دست از "ناخودی"بکشیم

پس بیایید

به خویشتن بپردازیم و مصداق این آیه شریفه باشیم که::«يا أيها الذين آمنوا عليکم أنفسکم لا يضرکم من ضل اذا اهتديتم» اي کساني که ايمان آورده ايد، به خودتان بپردازيد و مراقب خويشتن باشيد ....

پس بیاید

 به هویت لُری خودمان احترام بگذاریم و آن را فریاد بزنیم

البته این کار را می توان با احترام گذاشتن به برادران کرد انجام دهیم. مطمئنآ برادران فهیم کرد نه تنها از این کار ناراحت نمی شوند بلکه به ما درود هم میفرستند. چون اگر منطقی فکر کنند با خود میگویند اصالت و واقعیت چیزی جز این نیست.اگر هم احیانأ کسی از این همشهریان ناراحت شد و این کار ما را توهین تلقی کند می توان با ذکر این جمله که "آیا کردی که بلد نیست کردی صحبت کند و فقط فارسی حرف می زند را کرد می دانی یا فارس؟" ذهنیتشان را به چالش گرفت و تصحیح نمود.همانطور که جواب سئوال مطرح شده جزء"کرد میدانم"نیست پس ما هم با اینکه گویشمان از لُری فاصله گرفته ولی همچنان لُریم و به لُر بودن خود افتخار میکنیم.فریاد زدن هویت لُری ما توهین به هیچ کردتباری نخواهد بود و این مهم را میتوان در کمال برادری و یگانگی به انجام رساند.این را بدانیم که قوم لُر یکی از پر افتخارترین اقوام ایرانی و برادر قوم کرد است.

 عبدالصاحب راسخی ایلامی،همتبار و همشهری عزیزمان در خصوص پیشینه پر افتخار قوم لُر سروده است که:

در وجود لُر سر تسلیم نیست

لُر وطنخواه است و ایرانی نژاد         چون زلال چشمه ساران پاکزاد

در وجود لُر سر تسلیم نیست          در دل او جای ترس و بیم نیست

دشمن ظلم است با خوبان ندیم      قصه ی عشق است از نسل قدیم

شاهد است تاریخ از پیشینیان         جنگ لُر با دولت عثمانیان

ما زنسل لاله های پرپریم                ما مرام عشق با عشق می خریم

نا خدا مردان طوفان دیده ایم            ما بلا را با بلا سنجیده ایم

بستر راحت برای مرد نیست            مرگ در بستر سزای مرد نیست

مکتب ما درس سر برنیزه هاست       انتخاب بهترین انگیزه هاست

" دایه " با فرزند هنگام وداع               صحبت از عشق است و ایثار و دفاع

آن زنان " سرونه بند دلیر                   آن نکو رویان به صولت ماده شیر "

مکتب لر مکتب آزادگیست                 منطق عرفان او افتادگیست

شهر او میراث درد است و جنون         شاخسارش خم شد و سوخت از درون

شهر ویرانی از او جا مانده بود           تکسوارش بر زمین افتاده بود

درد بود و قفل برلب می زدیم           صاعقه بودیم و برشب می زدیم

خاک ایران را صیانت کرده ایم           با نثار جان ضمانت کرده ایم

همچنین حیدر میرانی همتبار دهلرانی در باره پیشینه باستانی قوم لُر سروده است:

من اهل سرزمین ... لُر ....بی قراری ام

شاید لُرم ...لکم ....به خدا بختیاری ام       من اهل سرزمین ... لُر ....بی قراری ام

شاید کبیر کوه گواهی دهد که من             کاسیت زاده ی ... همیشه بُرد باری ام

در موزه ها نشان مرا از همه بگیر               شاید ندیده اید ...به مَــفرغ نگاری ام!

خط های روی شال و قوایم نرفته اند            بشمارشان که باز ...نگویی فراری ام

یاغی نبوده اند ...پدر جد چشمه هام          صاف و زلال مثل همین آب جاری ام!

ما گیوه داشتیم،... چرا پا پتی شدیم           حاستم ده ئی گلال زمو به گواری ام

اسب زمانه سخت مرا بر زمین زده!             فرصت نداده اند به اصل سواری ام!

تاریخ را ورق زده بودی ولی چرا؟                 هرگز ندیده ای... که من از چه تباری ام؟

از سرزمین شوشم و ایلام باستان!             من پشتکوه زاده فرهنگ داری ام!!

و مهرشاد شیخ محمدی شاعر همتبار دره شهری در مورد صفا و مهمان نوازی لُر سروده است:

سفره لُر

این سفره بی رونق اگر پر شدنی نیست        با لقمه ی منت زده دم خور شدنی نیست

نان آور این خانه دو دستش پر پینه است         این نان به دست آمده آجر شدنی نیست

هر رهگذری بر سر این سفره نشسته است     رد کردن مهمانی یک لُر شدنی نیست

در کوره ده ما همگی اهل مرامند                   همزیستی نان خور و نان بر شدنی نیست

درخلوت ودر جلوتش او اهل حلال است           بر قامت لُر رخت تظاهر شدنی نیست

با خون دل آورد سر سفره ی خود نان              این نان به خون خفته که آجر شدنی نیست!

 

منابع :

 -قرآن کریم

-احمدي، ا. (1378)، قوميت و قوم‌گرايي در ايران، از افسانه تا واقعيت. تهران. نشر ني.

-اسميت، آ. (1383).ناسيوناليسم، نظريه، ايدئولوژي، تاريخ. ترجمة منصور انصاري. تهران. مركز مطالعات

-اشرف، احمد، به نقل از: عليرضا زهيري، انقلاب اسلامي و هويت ملي، قم، زلال كوثر، 1381، ص16 -

-برتون، ر. (1380).قوم شناسي سياسي. ترجمه ناصر فكوهي. تهران. نشر ني.

-بشريه، حسين(بهار1370) .« هويت ملي»، مجله دريچه، شمارة 5.

-پروازشیخاوندی، داور(۱۳۷۳). جامعه شناسی انحرافات، چاپ سوم، گناباد:نشر مرندیز

-دریابندری،نجف(۱۳۶۹). درد بی خویشتنی؛ بررسی مفهوم الیناسیون در فلسفه غرب، تهران: نشرکتاب

-ديورينگ، س. (1382).‌ مطالعات فرهنگي. ترجمه نيما ملك محمدي. شهريار وقفي پور. تهران. تلخون.

-فروم،اریک(۱۳۶۰).فراسوی زنجیرهای پندار،ترجمه بهزاد برکت.تهران:پای ژه

-فکوهی ، ناصرو عیاری ، آذرنوش (۱۳۸۸).اینترنت و هویت در پنج هویت قومی ایرانی.مجله جهانی رسانه.بهار ۱۳۸۸.شماره ۷

-فكوهي، ن. (1384 ب).در هزارتوهاي نظم جهاني. تهران. نشر ني. قيم،

-کلاکی ،حسن از خود بیگانگی از دیدگاه سه متفکر ایرانی شریعتی،عنایت و آل احمد.وب سایت پارپیرار

-معصومی ،محمد هادی هویت ملی یا هویت قومی.موسسسه علمی- فرهنگی افق نوین

-مرتضى مطهرى، (۱۳۶۸).مجموعه آثار،  ج ۱.تهران: صدرا

-شریعتی، علی.(1379). انسان بی خود، تهران؛ انتشارات قلم.

 

 



تاريخ : پنجشنبه پنجم مرداد ۱۳۹۱ | 19:57 | نویسنده : شوهانی-عموزاده-رشنوادی-حیدری-پیریایی |
.: Weblog Themes By VatanSkin :.